موضوع حکومت و حاکمیت در اسلام از مهمترین مباحثی است که بیشترین تحقیق و بررسی ها را در طول تاریخ به خود اختصاص داده است. این مباحث و مجادلات که بر سر جانشینی از حضرتش می باشد از فردای رحلت پیامبر اکرم (ص) آغاز و تا کنون نیز ادامه داشته است. در اواخر صده نوزده میلادی و قرن بیست حوادثی رخ داد که جهان اسلام را به بازنگری در اصول حکومتی خود وا داشت. از طرفی فروپاشی امپراطوری بزرگ عثمانی حکایت از غروب و افول نظام خلافت داشت و کشور شیعی ایران نیز در گیر و دار مبازره بین استبداد مطلقه پادشاهی و برپایی حکومتی دینی بود. فروپاشی عثمانی نظریه پردازان سنی را به تعجیل واداشت تا جایگزینی مناسب برای عثمانی پی ریزی نمایند تا علاوه بر اینکه منطبق با سیره سلف باشد با زندگی امروزی نیز سازگار باشد. در مقابل اندیشه شیعی پس از فرو گذاردن مسیر پر پیچ و خم مشروطه موفق به ارائه الگوی جدید مردم سالاری دینی بر پایه ولایت فقیه گردید. در این شرایط بیداری اسلامی حاکی از ادامه وجود بحران در کشورهای اسلامی بوده و نیاز به ارائه طرحی نو که مطابق با نیاز های امروزی و برپایه ی اصول بجای مانده از سلف باشد را دو چندان می کرد. این نوشتار در صدد طرح راهکاری برای حل این بحران و ارائه الگویی از ولایت فقیه متناسب با جهان سنی است چرا که به اعتقاد نگارنده شروط و اوصاف متوقع در خلیفه سنی تقریباً قابل تطبیق بر شروط و اوصاف فقیه حاکم است. علمای سلف از اهل سنت نیز به طور پراکنده بر شرط اجتهاد خلیفه اشاره نموده اند و خلیفه مورد توقع خود را با قدرت اجتهاد مسلم داشته اند. که با گرد آوری مجموعه این نظرها می توان به این نکته دست یافت که اجتهاد حاکم از مسلمات اندیشه سنی بوده و حتی برخی ادعای اجماع نیز کرده اند. به اعتقاد نگارنده هرچند خلافت و ولایت فقیه در نام و اصطلاح جدای از یکدیگرند ولی در اوصاف و شرایط همپوشانی دارند که در این نوشتار به تفصیل به آن خواهیم پرداخت. واژگان کلیدی: نظام امامت، نظام خلافت، نظریه ولایت فقیه ، ظرفیت ها و تناسب ها.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
معاون پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوزی امام رضا علیه السلام