پدیده ها،اموری انضمامی اند. انقلاب مانند هر پدیده دیگری، در میان شبکه پیچیده ای ازعلل وعوامل مختلف قرار گرفته است. ذهن آدمی محدود است و برای فهم پدیده ها،ناچار به گزینش بخش خاصّی از شبکه پیچیده ای است که پدیده در آن قرار گرفته است؛نظریه ها ،الگوهای چنین گزینشی را برای ما فراهم می نمایند.جهان برای آدمی از طریق نظریه ها قابل فهم و درک می شود. نظریه ها،موقعیت مندند و به همین لحاظ،از محدودیت ها و امکاناتی خاصّ برخوردارند. نظریه های گفتمان نیز از پدیده انقلاب اسلامی تصویر ویژه ای را بازنمایی می کنند،لذا این نظریه ها در بازنمایی و روایت انقلاب اسلامی از امکانات و محدودیت های خاصّی برخوردارند. پژوهش حاضر با عنوان : « نظریه های گفتمان و انقلاب اسلامی »،در صدد است تا با اثبات گزاره اخیر به عنوان فرضیه اصلی خویش،به این سؤال اصلی پاسخ گویدکه: « نظریه های گفتمان در روایت انقلاب اسلامی،از چه امکانات و محدودیت هایی برخوردارند؟ » در این راه،در پژوهش حاضر پس از بررسی روند حوادث منجر به پیروزی انقلاب و نوع تحلیل های عرضه شده از آن،درقالب سایر نظریه ها،محتوای نظریه گفتمان و ارکان و عناصر آن تبیین گردیده است. سپس تصویر بازنمایی شده از انقلاب اسلامی در قالب این نظریه،بررسی شده است؛ و در نهایت،با بررسی امکانات و محدودیت های سایر نظریاتی که به تحلیل انقلاب پرداخته اند؛ امکانات و محدودیت های نظریه گفتمان به تفصیل بررسی شده است.در این بررسی به نکاتی مانند : ضّد جوهر گرا و ضّد ساخت گرا بودن این نظریه،توجّه شده است.همچنین بر عناصر وارکان و مفاهیم موجود در این نظریه ( تقلیل جهان به نشانه،مفصل بندی،غیریت سازی،هژمونی، ،هویت های کدروسیال، موقعیت سوژه و...) تأکید گردیده،امکانات و محددیت های آن، با توجّه به این مفاهیم،در روایت و بازنمایی انقلاب اسلامی،بررسی گردیده است. کلید واژه : انقلاب اسلامی،نظریه گفتمان،مفصل بندی،هژمونی،غیریت سازی.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی