این پژوهش با استفاده از چارچوب آلموند جهت بررسی سیاست تطبیقی انجام شده است با توجه به این چارچوب ابتدا به بررسی نظام و فرهنگ سیاسی جاهلیت پرداختیم. نظام سیاسی عربستان جاهلی، نظام قبیلهای متعصب بود که فرهنگ سیاسی حاکم بر آن مانع از تحول این نظام میشد، لکن نظام قبیله ای در درون این سیستم دموکراتیک بود وجود نهادهایی چون دارالندوه، و وجود فرهنگ مشورت در بین بزرگان قبایل گواه این مدعاست. طبق تعریف آلوند در رابطه با نظام سیاسی قبله یک نظام یکپارچه و مستقل بود که کارکرد یکپارچگی را از طریق جامعه پذیری سیاسی از ابتدای تولد کودکان خود القاء می کرد و عصبیت پشتوانه ای برای تداوم یکپارچگی بوده فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه جاهلی در رابطه زنان یک فرهنگ محدود - تبعه ارزیابی شده، چرا که نظام قبیلهای مانع توسعه و آگاهی زنان راجع به نظام سیاسی می شد و این روند فرهنگ سیاسی فوق الذکر را تشکیل میداد. در مورد اسلام باید گفت که ظهور اسلام باعث تحولات چشمگیری در فرهنگ و نظام سیاسی عرب جاهلی گردید، از جمله وضیعت زنان را نی ارتقاء بخشید و آنان را به عنوان یک انسان فارغ از مسایل طبقاتی... به رسمیت شناخت. عناصر فرهنگ سیاسی در اسلام بخه گونهای تدارک دیده شده بودند که زنان با رعایت حدودقادربه فعالیت در عرصههای سیاسی بودند. به این ترتیب باید گفت که زن مسلمان دردوره حکومت پیامبر بعنوان یک جامعه نمونه از یک حکومت اسلامی خواه ناخواه مسؤل بود که نسبت به حوادث و وقایع مختلف سیاسی دارای نظر و به تبع دارای عمل سیاسی باشد. همین امر باعث شکلگیری فرهنگ سیاسی مشارکتی در مورد زنان جامعه اسلامی گردید و در نتیجه فرضیه ارائه شده به اثبات رسید.
عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نماینده مردم شوشتر در دوره اول مجلس شورای اسلامی
استاد گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام