چكيده پژوهش حاضر در سه بخش جهت تبيين و تحليل مبانی نظری انتظار تنظيم شده است. فصل اول تحت عنوان حقيقت انتظار به كنكاش در مورد مفهوم انتظار پرداخته و آنرا به معنای عام و خاص تقسيم میكند كه مفهوم عام آن به معنای اميد به آينده و انتظار گشايش و چشم به راه بودن است و معنای خاص انتظار در انديشه و فرهنگ شيعه به معنای نياز و اضطرار به موعود و انسان كامل است كه با تكيه بر وحی و تشكيل حكومت عادلانه، جهان را به غايت مطلوب خود میرساند. پس در نگاه شيعه انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام راستين و ظهور امام زمان حجهبن الحسن العسگری است. در فصل دوم، برخی ديدگاه های موجود درباره انتظار مورد بحث قرار گرفته: 1 ـ ديدگاه منفی بينانه كه برای انتظار هيچگونه ريشه و مبنايی در اسلام قائل نبوده و انتظار را بازتاب محروميتهای طبقه شكست خورده كه غالباً در شكلهای مذهبی خودنمايی می كند دانسته و محروميت های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سياسی و عقده های روانی را تنها خاستگاه انتظار میدانند و عدهای هم مقوله انتظار را يك امر وارداتی برگرفته از مكاتب و اديان پيشين مطرح كرده اند. در مقابل اين ها ديدگاه واقع بينانه ای مطرح شده كه معتقد است اولاً انتظار به چهار دليل فطری است: 1 ـ بدليل عموميت و همگانی بودن 2 ـ سرشت و گوهر واحد انسانها كه طالب حكومت واحد جهانی هستند 3 ـ عشق به عدالت 4 ـ عشق به تكامل. ثانياً، بدليل وعده های قرآنی و احاديث و روايات فراوانی كه در منابع اسلامی ما موجود است پايان و غايت تاريخ با حكومت صالحين است، لذا مسلمانان منتظر چنين حكومتی هستند، در فصل سوم رواياتی در مورد ضرورت وجود حجت الهی در هر عصر و زمانی، مطرح شده و در آخر بخش اين نتيجهگيری صورت گرفته است كه انتظار به دليل فطری بودن و بدليل وعدههای الهی مبنی بر حكومت صالحين در غايت و پايان تاريخ و بدليل رواياتی كه در باب اضطرار حجت مطرح گرديده اولاً خاستگاهش صرف محروميتها و نابساماني ها و عقده های روانی نبوده و ثانياً مقوله انتظار يك امر وارداتی و برگرفته از مكاتب و اديان ديگر نيز نمی باشد. بلكه ريشه در فرهنگ و اصول عقايد ما مسلمانان و بخصوص شيعيان دارد. در بخش دوم به مبانی نظری انتظار از منظر كلام، فلسفه و عرفان پرداخته و با براهين عقلی و نقلی ضرورت وجود انسان كامل و امام معصوم در هر عصری برای حفظ بقای عالم هستی اثبات شده است. براهين عقلی كه مورد استناد قرار گرفتهاند عبارتند از: 1 ـ برهان لطف 2 ـ برهان غايت 3 ـ برهان عنايت الهی 4 ـ برهان امكان اشرف و برهان ضرورت تجلی اوصاف و اسماء الهی. در بخش مبانی نقلی نيز به سه دسته روايات استناد شده است: 1 ـ رواياتی كه مسئله ضرورت حجت الهی را مطرح میكنند 2 ـ رواياتی كه روی مسأله «اثنی عشر» تكيه میكنند 3 ـ رواياتی كه بطور مشخص درباره خود حضرت مهدی (عج) و اوصاف و ويژگي های آنحضرت بحث میكنند كه در ضمن اين روايات شخصی بودن موعود شيعه نيز اثبات میشود. با توجه به مطالب ارائه شده در دو بخش فوق در واقع مبانی نظری انتظار هم اثبات میشود كه بطور خلاصه عبارت است از: 1 ـ فطری بودن امر انتظار 2 ـ غايت و پايان تاريخ كه با حكومت صالحين است كه اين حاكميت با حكومت عادلانه امام عصر (عج) محقق خواهد شد و چون تاكنون اين وعده الهی محقق نشده ما مسلمانان در انتظار بسر میبريم. 3 ـ ضرورت وجود حجت و امام معصوم و انسان كامل در عالم هستی با بدن عنصری. بعد از تبيين جايگاه انتظار در اسلام و مذهب شيعه، در بخش سوم، با طرح برخی گونه های مهم انديشه موعود در اديان، به اثبات اين مطلب پرداخته شده كه: گرچه موضوع انتظار موعود و منجی و مصلح باور مشترك همه اديان میباشد. اما موعود شيعه تمايز و تشخص انكارناپذيری با موعود ساير اديان و مذاهب دارد و بر خلاف موعود آنها موعود شيعه نه افسانه است و نه اسطوره و نه يك وجود وهمی و خيالی، بلكه واقعيتی است كه حقيقت عينی داشته و در صحنه حيات انسانها حضور دارد اما چون در پس پرده غيبت بسر میبرد لذا ما مسلمانان منتظر ظهور نهايی او جهت تشكيل حكومت جهانی هستيم كه با برچيدن ظلم و ستم جهان انسانی را به كمال مطلوب خود رسانده و هدف خلقت را محقق سازد. در فصل آخر بخش سوم به اهداف و ويژگي های حكومت مهدوی پرداخته شده تا نوع و اهداف حكومتی را كه مسلمانان منتظر آن هستند تبيين گردد. اميد است مقبول حق واقع شده و موجبات رضايت حضرت صاحبالامر(عج) فراهم گرديده باشد.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام