درحمله مغولان به ایران در قرن هفتم هجری شهرهای بزرگ کشور وبه تبع آن تمام مراکزمهم علمی،آموزشی و مظاهر فرهنگی دچار آسیب شدند. این وضعیت حدود چهاردهه متوالی تا تأسیس دولت ایلخانی در سال 656هجری ادامه یافت. با تصرف کامل ایران،مغولان در راستای منطبق شدن با ویژگیهای تمدنی اسلام وایران به برخی علوم مانند تاریخ و نجوم توجه نشان دادند و مهمتر از آنبا حضوردولتمردان فرهیخته ایرانی چون خواجهنصیرالدینطوسی، خاندان جوینی و فضلاللّه همدانی،حرکتی برای ادامه حیات محافل علمیشروع شد. از سویی نیز حکومتهای محلی در فارس، یزد و کرمان با اطاعت از مغولان مانع از تخریب ولایات خود شدند و ثبات نسبی آنها موجب شد این مناطق پناهگاه عالمان و دانش دوستانی شوند که بستر مناسبی برای فعالیتهای علمی خود نمی یافتند. لذا در این مناطق به تدریج، درس و مدرسه جایگاه خود را بازیافت و زمینه برای پیشرفت دانش و انتقال آن به نسل بعدی فراهم شد. و این چنین بخش مهمیاز میراث علمیو ادبی در این دوره حفظ شد و سنّت علم آموزی همچنان پابرجا ماند. در نظر داشتن شرایط بحرانی این عصر که میتوانست موجب بروز شکاف در سیر تاریخی توسعه و انتقال علم و دانش شود، اهمیت بررسی نقش مدارس و مکاتب آموزشی را نشان میدهد. و از آنجا که نهادهای آموزشی آینه تمام نمای اوضاع سیاسی و ایدئولوژیک و فضای حاکم بر جامعه آن دوره هستند،میتوان گفت مطالعه وضعیت این نهاد فرهنگی در تبیین وضعیت اجتماعی و فرهنگی این دوره موثر میباشد. در این پژوهش اوضاع آموزشی شیعه در یکی از حساسترین و در عین حال بحرانیترین ادوار تاریخ ایران مورد بررسی و کاوش قرار میگیرد. شهرهایی چون قم، ری، کاشان، آوه درعراق عجم که از مراکزمهم شیعهنشین قبل از حمله مغول بود. متاثر از اوضاع نابسامان سیاسی رونق خود رااز دست دادند،بنابراین علما و دانشپژوهان در این دوره به مراکز علمی که در سایه حمایت دولتمردان و دیگر خاندانهای حکومتی پدید آمده بود کوچ کردند. واژگان کلیدی :نهادهای آموزشی،عراق عجم،شیعه،ایلخانان.
استاد و مدیر گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام