فساد سیاسی، عارضه ای است که همه نظام های سیاسی و جوامع بشری در معرض ابتلا به آن هستند؛ از این رو یکی از وظایف فلاسفه سیاسی این است که برای درمان این عارضه در چارچوب نظری خویش به ارائه راهکار علمی راهبردی و کاربردی بپردازند. فلاسفه متعالیه نظیر علامه طباطبایی و شاگردانش اگرچه فیلسوف سیاسی نیستند، اما نظریات و آثار ایشان ظرفیت استخراج چنین امری را دارا می باشند. برای ایمن سازی و آسیب زدایی سیاسی یعنی پیشگیری یا درمان سیاسی و مبارزه با فساد سیاسی نیازمند دانش آسیب شناسی سیاسی (طب سیاسی) هستیم. در آسیب شناسی سیاسی از یکسو به شناخت علل و پیامدهای مفاسد یا آسیب های سیاسی پرداخته و از سوی دیگر برای مبارزه، کنترل و درمان مفاسد سیاسی به ارائه راهکار اقدام می گردد. روش مورد استفاده در این پژوهش روش بحران (اسپریگنز) می باشد. بر این اساس رساله حاضر در صدد است تا پدیده فساد سیاسی، عوامل، پیامدها و راههای مبارزه و کنترل آن را از منظر علامه طباطبایی و شاگردان وی مورد پژوهش قرار دهد. از منظر ایشان هرگونه نارسایی و ناسازواری درونی- برونی با مبادی هستی - فطری- مبانی دینی- میان خود (درونی) دولتی و عمومی، موجب و موجدِ، عین، و یا آثار فساد سیاسی می باشد. در دیدگاه ایشان جهل بسیط و مرکب و برداشت تک ساحتی و تنازعی و به تعبیر تدانی و تنازل بجای تعادل و تعالی ریشه اصلی و علت العلل فساد سیاسی بحساب آمده که دارای آثار عملی و عینی می باشند؛ افراط و تفریط، ظلم و جور از اهم مصادیق فساد و فسق سیاسی و در گفتمان قرآنی؛ ضلالت، و مغضوبیت، سلب امنیت و بی نظامی یا هرج و مرج، بی عدالتی و… از اهم پیامدهای آن در دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردان هستند. راهبرد کلی(تجویز) آنها برای مبارزه با فساد سیاسی اداره جامعه و دولت بر اساس دستورات دین اسلام با رعایت امامت و عدالت و با راهبرد نبوت می باشد. واژگان کلیدی: فساد، سیاست و سیاسی، فساد سیاسی، آسیب سیاسی، آسیب شناسی سیاسی، آسیب زدایی سیاسی، هدایت، سعادت، حکمت متعالی.
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام