واگذاری خلافت از سوی حسن بن علی (ع) به معاویة بن ابی سفیان از آغاز مرحله جدید در تاریخ اسلام خبر می دهد که امویان در آن حکومت را بدست گرفته، نظام پادشاهی موروثی را ایجاد کردند. اما این تحول به نظام موروثی با ترکیبهای اجتماعی و سیاسی به شکل متوازن حرکت نکرد و به از دست رفتن انسجام میان دو جناح خلافت دینی و غیر دینی منجر شد که باعث تضعیف نظام گشت. نتیجه دگرگونی در ساختار سیاسی دو دستگی در اوضاع سیاسی بود برخی تایید و برخی مخالفت می کردند. گروههای مخالف عمدتا شیعیان، خوارج، و زبیریان بودند. در نتیجه جهانم اسلام شاهد درگیریهای نظامی شدیدی شد. خروج حسین بن علی (ع)، شورش اهالی مدینه، واقعهی حره و محاصره مکه در پی پناه گرفتن ابن زبیر در آنجا. خلافت اموی پس از معاویه دوم به مروان بن حکم رسید. پس از خلافت، با تغییرات سیاسی تازهای مواجه شد. سرشت محدود و محلی قبایل را حفظ کرد و آنچه را عقیده اسلامی به بار آورد و نیز دگرگونی ریشهای ناشی از فتوحات سرنوشت ساز در تاریخ منطقه را درک نکرد با اینکه در آغاز حیات سیاسی اش، در رقابت جذب قبایل و به خدمت گرفتن آنها به نفع خود موفق گردید، هنگامی که این رقابت نامتوازن شد، به ضعف و سقوط آن کمک کرد. خلافت اموی برپایهای اساسی ایجاد شد که برتر دانستن عنصر عرب، نمایان بود. ارزشهای قبایلی، به عنوان پدیده سیاسی سرنوشت ساز، بیشتر خاندان اموی را در بر می کرفت. نتیجه عرب گرایی و سیادت عربی بنی امیه نهضتی ملی سیاسی با عنوان شعوبیه و تحقیر اعراب بود. ترفندهای سیاسی این نهضت و حضور ابومسلم در آن عامل موثر و مهمی در براندازی این رژیم به حساب می آمد. در طی توسعه فتوحات گروه دیگری تحت عنوان موالی در سرزمینهای اسلام مطرح گردیدند که آنان نیز نقش عمیقی در فروپاشی این رژیم ایفا کردند. بی تردید پیدایش موالی و مشارکت آنان در زندگی سیاسی - به ویژه در عراق- در ربع قرن آخر حیات حکومت اموی بر وضعیت خلافت آن اثر گذاشت؛ به طوری که بصورت اهرم فشار با احزاب مخالف حکومت هم پیمان می شدند و سرانجام نیز در چارچوب دعوت عباسی تبلور یافتند. همچنین نظام مالیاتی منفی و ناکارآمد امویان را نباید از نظر دور داشت. به طوری که این نظام منفی به خصوص در خراسان و حضور فئودالهای ایرانی و اشراف عرب در آن منطقه دردسرهای زیادی را برای حکومت ایجاد کرد. عرب گرایی به دودستگی خود اعراب منجر شد و درگیریهای قبایلی علی الخصوص در خراسان زمینه مساعدی را برای رشد داعیان عباسی در این منطقه فراهم نمود. جنگها و نزاعهای خانگی برای ولایتعهدی ضعف و سستی خلفای اموی را بیش از بیش آشکار کرد و این تشنج اوضاع به حدی رسید که اصلاحات عمر بن عبدالعزیز با مخالفت بسیاری از عمال و حکام اموی به شکست منجر شد و نتوانست این نظام پوسیده را سامان دهد. و سرانجام در سال ۱۳۲ ه ق داعیان عباسی با پیروزی در خراسان حکومت اموی را ساقط کردند.
استاد گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی
دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام