مسأله علم غیب امام ، به طور اجمالی مورد اتفاق همه علمای شیعه می باشد و به قول مخالف در این باره دست نیافتیم، زیرا از طرفی ادلّه نقلی دلیل قطعی بر وقوع آن می باشد و تعارض ظاهری میان ادلّه، خللی به مدّعا وارد نكرده و قابل جمع است و عمده ترین طریق جمع آن است كه علم غیب ذاتی و استقلالی در انحصار خداوند است، امّا بندگان برگزیده الهی، به تعلیم او و بالعرض، از غیب مطّلعند. از طرف دیگر، عقل آن را ممكن می داند و ما براساس مبانی فلسفی موجود در حكمت مشّاء و حكمت متعالیه، امكان اطّلاع بر غیب را بررسی نموده و وقوع آن را نسبت به ائمه كه صاحب «نفوس قدسیه»اند و از برترین و بالاترین درجه وجودی در بین مخلوقات الهی برخوردارند، به اثبات رساندیم. امّا با وجود اتّفاق همه علما در اصل آگاهی امام از غیب، اختلاف نظرهای اساسی در پاره ای از مسایل مربوط به علم غیب امام مطرح است كه عمده ترین آنها عبارتند از: ـ كمیت (دامنه و گستره) علم غیب امام ؛ بعد تشریع یا فراتر از آن، ـ كیفیت علم غیب امام ؛ فعلی یا ارادی، ـ متعلّق علم غیب امام ؛ لوح محفوظ یا لوح محو و اثبات، ـ علم غیب امام در میدان عمل و تكلیفشان. در رابطه با این مسایل به طور خلاصه می توان گفت كه براساس ادلّه نقلی و عقلی، دانش غیبی امام فراتر از بعد تشریع است، امّا اینكه امتداد آن تا كجاست، ادلّه فوق صریحاً آن را بیان نكرده است. این علوم غیبی در محدوده تشریع قطعاً بالفعل است، لیكن در محدوده فراتر از آن، اختلاف نظر وجود دارد، البته عده ای طریق جمع در این زمینه را در آن دیده اند كه، بالفعل بودن علم غیب امام مربوط به مقام نورانیت ایشان است و بالاراده بودن آن، مربوط به مقام عنصری و جسمانی آن بزرگواران. در رابطه با متعلّق دانش غیبی ائمه نیز به دلیل وجود ادلّه نقلی متفاوت، اختلاف نظر است، امّا قدر مسلم این است كه دانش غیبی ایشان در مورد مسایل دین و شریعت به لوح محفوظ تعلّق گرفته كه قابل محو و اثبات نیست و در مورد مسایل ورای آن نیز امتناعی برای این امر وجود ندارد، اگرچه گاهی ممكن است، حكمت و مصلحت الهی چنین اقتضا كند كه آ ن بزرگواران از تغییرات موجود در لوح محو و اثبات اظهار بی اطّلاعی كنند و البته این نقصی برای آنها محسوب نمی شود، چرا كه به عقیده برخی، ایشان به حسب مقام نورانیت شان از آن امور نیز مطلّعند. نكته مهم و اساسی دیگر این است كه ائمه در به كارگیری دانش غیبی خویش، پیرو تكالیف الهی و مصلحت های واقعی بوده اند و بر این اساس در بیشتر اوقات، تنها علوم بشری خود را ملاك عمل قرار می دادند. البته گاه همان مصلحت ها و حكمت ها اقتضا می كرده كه آن بزرگواران از دانش غیبی خود استفاده نموده و آن را مبنای فعل و عمل خود قرار دهند. این مسأله پایه و اساس حل بسیاری از شبهات پیرامون علم غیب امام است. واژگان كلیدی: علم، غیب، الهام، امام، خلیفة الله، آیات، روایات، حكمت، مشّاء، حكمت متعالیه.
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
عضو هیات علمی و دانشیار گروه فلسفه و کلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه