سلطان محمود از پادشاهان معروف و بنام دوره غزنویان است، که در شرق امپراطوری غزنوی، به عنوان سلطان غازی و کوبنده کافران برای خود کسب شهرت کرده بود. اوج اقتدار امپراطوری محمود در میان مسلمانان عصر خود و بعد از آن اثر بخشیده و به ویژه تحسین آنهایی را که سنی راسخ اعتقادی بوده و خلفای عباسی را امام جامعه مؤمنان میدانسته اند، برانگیخت. سوال اصلی که در این پژوهش مطرح است، این است که، سیاست مذهبی سلطان محمود بر چه مبنایی استوار بوده و چرا؟ پاسخ این سؤال فرضیه اصلی پژوهش استفاده ابزاری محمود از مذهب برای پیشبرد اهداف سیاسی خود، می باشد. اساسا خود محمود مشروعیت حکومت خویش را به خاطر داشتن مذهب تسنن و مسلمان بودن و تأیید خلفای عباسی میداند و فرستادن خلعت و گرفتن القاب گوناگون از خلیفه وقت، باعث حق جلوه دادن حکومت وی میشود. برای اثبات فضیه مورد نظر، از نظریه مشروعیت سنتی ماکس وبر استفاده شده است، که با بررسی ویژگیهای مشروعیت سنتی و انطباق آن با بحث حاضر و شخص سلطان محمود، تلفیقی از مجموع نظریات در باب مشروعیت حکومت، قبل از ملاکهای زور و غلبه و مشروعیت الهی، باید مورد استفاده قرار گیرد. که با استفاده از این مجموع نظرات، فرضیه اصلی، تأیید میشود. فصل دوم پژوهش، به بررسی سیاسی دوره غزنویان در دوره سلطان محمود، پرداخته است. در این فصل به فتوحات و غزوات محمود به صورت اشاره خلاصه شده است. در فصل سوم به بررسی اوضاع مذهبی دوره سلطان محمود و به ارتباط بین دین و دولت در این عصر پرداخته شده و اثبات فرضیه مورد نظر میباشد. واژگان کلیدی: سیاست، مذهب، محمود
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران
دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام