دغدغه اصلی شكل گیری این رساله، مواجه شدن با تنوع مواضع و دیدگاه ها نسبت به زن وسیاست و فقدان اجماع نظر از سوی فقیهان معاصر است. این كه فقیهان معاصرچه دیدگاهی نسبت به نقش سیاسی زنان دارند و چرا و چگونه به چنین دیدگاهی رسیده اند، اصلی ترین نكته ای بود كه ما را به سمت بررسی مناسبات زن و سیاست در اندیشه فقهی – سیاسی رهنمون شد. فرض این رساله آن است كه تلقی های فقیهان از مناسبات زن و سیاست، تلقی هایی تابع مقتضیات زمان و مكان است. چنین توضیحی، تحول ، تمایز و تنوع تلقی های مختلف از این موضوع را نیز توجیه پذیر خواهد كرد. در این تحقیق، با الهام از چارچوب هرمنوتیك اسكینرو با تكیه بر مفاهیمی مانند هنجارهای مرسوم، ایدئولوژی و تصرف ، مدلی تحلیلی را تدوین كردیم تا به بررسی مواضع، دیدگاه ها و اندیشه های فقیهان بپردازیم. از این رو، مهمترین یافته این رساله این است که فقیهان به مثابه كنشگران در حوزه فرهنگ و دانش دینی، از یك سو تحت تاثیر نصوص دینی قرار دارند و ازسوی دیگر در درون ساختارها، بر اساس عوامل عینی و محیطی به تفكرمی پردازند واندیشه آنان تحت تاثیر زمینه های نظری و عینی ساخته می شود. براساس مبانی و چارچوب نظری فوق، این پژوهش در صدد است تا چگونگی تحول واندیشه فقیهان درباره زن وسیاست در ایران معاصر را توضیح دهد و منطق تفاوت و تمایز این تلقی ها از زن را روشن نماید.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی