این تحقیق با استفاده از نظریه بحران توماس اسپریگنز در راستای پاسخ به این پرسش شکل گرفته است که روشنفکری حوزوی در پاسخ به چه معضلاتی ارائه شده و تحولات آن پس از انقلاب چه بوده است. روشنفکر همیشه با نگاهها و دیدگاههای اعتراض آمیز و انتقادی خود زمینههایی که بحران و انحراف در سطح جامعه منجر میشود را گوشزد میکند و همواره دغدغه اصلاح جامعه را دارد. روشنفکران حوزوی نیز در سالهای انقلاب اسلامی همین مسئولیت را به دوش خود کشیدند و با فعالیتها و آثار خود بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را مشخص کرده و ریشه آنها را بازگو کرده و در مرحله بعد درصدد حل این مشکلات و ترسیم جامعه مطلوب برآمدند و مردم و اذهان عمومی و خواص و نخبگان را متوجه علل و عوامل مشکلات نمودند و از آنجا که ریشه مشکلات و بحرانها را اجرا نشدن و عمل نکردن به احکام و دستورات اسلام در تمام ابعاد و وجوه آن میدانستند سکان هدایت جامعه را به سوی احیای ارزشهای اسلامی در همه ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به دست گرفتند و زمینه را به سوی انقلاب اسلامی پیش بردند تا در جامعه آرمانی مورد نظرشان همه ضوابط و قوانین براساس معیارها و ارزشهای متعالی اسلام تنظیم شود به طوریکه کشور دیگر دچار بحرانهای گوناگون نشود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز روشنفکری حوزوی به حیات خود در قالب تشکیلات مختلف ادامه داد و فعالیتهای خود را برای پاسخگویی به معضلات فکری اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی گسترش بخشید.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی