پس از گذشت چهارده قرن از نزول اسلام و تولد علوم و فنون جدید، این سوال مطرح میشود که اسلام راجع به این پدیدهها چه نظری دارد؟ آیا راجع به آن اعلام نظر کرده است یا خیر چرا و چگونه؟ یکی از همین پدیدههای قرن اخیر روابط دیپلماتیک میباشد که از اصول مسلم کشورها در قرن معاصر به شمار می رود به گونهای که شاید کشوری بدون داشتن روابط دیپلماتیک یافت نشود. رعایت اصول روابط دیپلماتیک یک سری محدودیت هایی را برای کشورها ایجاد میکند مثلا ارتباط دو کشور و روابط دیپلماتیک منوط به پذیرش عهد نامههای وین می باشد. از طرفی بعضی از اصول مسلم فقه شیعه دولت اسلامی را ملزوم میکند که چنانچه مسلمانی در بلاد کفر از ما کمک بخواهد، ما وظیفه داریم وی را یاری کنیم. پذیرش اصل ولایت مطلقه فقیه تمامی مسلمانان را موظف مینماید که از وی اطاعت کنند و حال آن که شاید فردی از افراد مسلمان در محدوده جغرافیایی حوزه دولت اسلامی نباشد و یا پذیرش اصل جایز بودن جهاد ابتدایی در عصر غیبت کبری نیز چنین احکام فراملی را برای ما واجب میکند. حال سؤال اصلی این است که دولت اسلامی چگونه می تواند در حین رابطه با دیگر کشورها و عمل به عهد نامههای بینالمللی، ملتزم به اصل ولایت مطلقه فقیه باشد و یا جهاد ابتدایی را در عصر غیبت امام معصوم (ع) جایز بداند؟ چنین به نظر میرسد اصل دیگری به نام اصل "اوفوا بالعقود" راهگشای این مشکل باشد اصلی که در اسلام بسیار به آن تأکید شده است.
استاد دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه مفید
دانشیار گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام معاون آموزش و فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام