آزادی و عدالت از مفاهیم بنیادی اندیشه سیاسی هستند . که در طول تاریخ ، از اساسی ترین آرزوهای انسان تحقق بخشیدن به این دو آرمان بوده است . مکتبها و اندیشه های گوناگون بشری و الهی ، از دیدگاه تاریخی و نظری ، راه حلهای متفاوتی برای تبیین و استقرار یکی از این دو ویا هر دو موضوع پیشنهاد کرده اند . رابطه آزادی و عدالت یکی از مباحث اساسی اندیشه سیاسی مسلمانان است.از آنجا که در این اندیشه ها عدالت از جایگاه بالایی برخوردار است،دیدگاه اندیشمندان مسلمانان تحت تاثیر چنین جایگاهی قرار داشته،به نوعی به تقدم عدالت بر آزادی رسیده اند.با این وجود به نظر می رسد که در دوران معاصر در برخی از اندیشه ها گرایش به آزادی و نظریه های دموکراتیک صورت گرفته است.به عنوان مثال می توان از نظریه های نظام سیاسی شورایی در اهل سنت و شیعه نام برد.پرسشی که مطرح می شود این است که آیا این چرخش به مفهوم نادیده گرفتن اصل عدالت است؟پژوهش حاضر تلاش می کند رابطه آزادی و عدالت را در نظریه های مذکور تبیین نماید. در این بررسی جهت رسیدن به یک تصدیق و اعتقاد درست در باب مقوله آزادی و عدالت نخست تصور و تعریفی از هر دو مقوله ارائه شده،سپس برای تطبیق نظریاتی که در فصول بعدی ارائه خواهد شد در مبحث چارچوب نظری،نظریه رالز را معرفی و سپس تبیین شده است و بعدبه ارائه نظریاتی از سوی برخی اندیشمندان جریان اصلاح طلب دینی که به نظریه های نظام سیاسی شورایی معتقدند چون:محمد حسین نائینی،راشدغنوشی،محمودطالقانی،محمدتوفیق الشاوی و ابوالعلی مودودی پرداخته شده است.در نهایت با ارائه برداشتهایی از این اندیشمندان مبنی بر رابطه آزادی و عدالت با توجه به نظریه رالز به سوال اصلی و سپس تائید و یا رد فرضیه مطرح شده پاسخ داده شده است.
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران