پژوهش حاضر، با هدف تحقق دیدگاه قرآن درباره جنگ و صلح، این پرسش را مطرح می سازد که از دیدگاه قرآن در روابط کشور اسلامی با دیگران، جنگ و صلح چه جایگاهی دارد؟ همچنین در پی پرسش فوق، این فرضیه نیز مطرح می گردد که در روابط سیاسی کشورهای اسلامی با دیگر کشورها از دیدگاه قرآن، صلح جایگاه اصل و جنگ استثنا دارد. جهت بررسی فرضیه مذکور، نظریه علامه جعفری مبنی بر دو بعد بودن فطرت انسان(مادی و معنوی) به عنوان چارچوب نظری بحث ارائه می گردد. بر طبق دیدگاه وی، جامعه انسانی در دو سطح انسان شناس خود محور و انسان شناس انسان محور قابل بررسی است، اما در این پژوهش منش و روش هر یک از دو گروه که شامل جنگ محوری و صلح محوری می باشد محل بحث است. از این رو طی فصول متعدد پزوهش آیاتی از قرآن در خصوص جنگ و صلح، ماهیت و ابزار و اهداف هر یک از آنها مورد بررسی قرار می گیرد. نهایتا با توجه به نظر علامه از فطرت انسان و همچنین با در نظر داشتن روش عملکرد انسان در نظام سیاسی این نتیجه بدست می آید که روش سیاسی قرآن نیز از گرایش به صلح برخوردار است و جنگ ابزاری است برای دفاع از کیان نظام دولت اسلامی که در مقطعی از زمان صورت می گیرد.
دانش آموخته و همکار آموزشی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / نمایندهٔ مردم ولایت غزنی در دوره شانزدهم (پارلمان افغانستان) / رئیس دانشگاه خاتم النبیین (ص) کابل
دانشیار گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام معاون آموزش و فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام