مسئله این نوشتار، جایگاه عدالت در فرآیند تمدن سازی در اندیشه های فارابی، حضرت امام خمینی «ره» و آیت الله خامنه ای چیست؟ تمدن در نگاه این سه اندیشمند یک سیستم کلان اجتماعی است که دارای خرده نظام های کوچک تری در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جهت رساندن انسان-ها به سعادت در امور دنیوی و اخروی می باشد. عدالت عنصر محوری برای تحقق و زیربنای بقاء تمدن اسلامی مطرح شده که در همه خرده نظام ها به نسبت آن خرده نظام، تعریف حد وسطی دارد که آن خرده نظام را در حالتی متعادل برای تحقق تمدن اسلامی و کارآمدی آن از افراط و تفریط حفظ می نماید. عدالت بر اساس چارچوب نظری علل اربعه از نگاه این سه متفکر به شرح ذیل می باشد: ۱. علت مادی: پشتوانه های مادی در ابعاد متفاوت باید در دسترس همگان و برای ایجاد تمدن عادلانه از حیث فیزیکی به صورت آزادانه و در چارچوب عدالت اسلامی باشد. ۲. علت صوری: ویژگی نوع حکومت به مطلوب بودنی است که موجبات سعادت انسان ها را در دو جهان فراهم آورد، بنابراین ساختارها و نهادها باید عادلانه بنا گذاشته می شوند. ۳. علت فاعلی: فاعلین تحقق عدالت هم رهبران و هم مردم هستند که آنها به نسبت جایگاه خود باید متصف به عدالت باشند، که در رهبران به عنوان عصمت و در مردم به عنوان قوه اخلاقی ظهور پیدا می نماید. ۴. علت غایی: هدف نهایی از تمدن سازی، همان هدف انبیاء عظام و ائمه معصومین که رساندن جامعه به عدالت است، می باشد که عدالت تنها مسیر سعادت در دنیا و آخرت است. رویکرد این تحقیق، هنجاری است و بنا دارد جایگاه بایسته عدالت در تمدن را بررسی نماید و نگاه تطبیقی ندارد، بلکه میتواند زمینه آن را فراهم آورد. بر اساس چارچوب نظری پیش گفته تلاش شده پاسخ سوال اصلی در قالب یک فصل مقدماتی و سه فصل اصلی و یک جمع بندی و خاتمه پاسخ داده شود.
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / مدیر شبکه چهار صدا و سیما
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی