در جامعهی اسلامی، دانشِ «فقه» یکی از زمینههای اصلی پیدایش و تطوّر معنای «قدرت سیاسی» است؛ به گونهای که برای طراحی و اجرایِ الگوی قدرت سیاسی، همیشه پای فقه در میان است. به همین دلیل، «تحلیل معنیشناختیِ مفهوم قدرت در فقه معاصر شیعه» را به عنوانِ موضوعِ این رساله برگزیدیم تا از منظرِ «معنیشناسی تفسیری» و با نگاهی درونمتنی، به این پرسش پاسخ دهیم که: با توجه به ساختِ اساسیِ متون فقهی معاصر، مفهوم «قدرت» در این متون چه جلوه و جایگاهی دارد؟ اگر دانش فقه را به مثابهی نظام دینی / زبانی در نظر بگیریم، میدانهای معنایی قدرت سیاسی در متون فقهی بر اساسِ «حوزهی تصوریِ» خاص، با هم پیوند دارند. بررسی انجامشده، نشان میدهد این حوزهی تصوری، بازتابِ «جهانبینی قرآنی» در فقه بوده و بر بنیادِ دوگانهی جهان (دنیا و آخرت) استوار است. در برابرِ «این جهان» که در آن زندگی میکنیم، «آن جهان» قرار دارد و هر دو تجلیِ حقیقت واحدند. نگاهِ دوگانگیِ جهان، وجود انسان را نیز دربرمیگیرد. روح انسان از عالم غیب است و جسم او از عالم خاکی. در این نگرش، هدفِ فقه که سامانِ زندگی دنیویِ انسان است، بر اساسِ منطقی توجیه مییابد که در آن، دنیا مزرعهی آخرت است. با چنین جهانبینیای، قدرت سیاسی در فقه جایگاه یافته، با دوگانهی «امامِ حق» و «امامِ باطل» جلوه مییابد. امام حقّ نمادِ قدرت خداوند است و به یاری وحی، در نزاعِ خوبی و بدی، درستی را در جامعه نهادینه میکند و پیروی از او، سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد؛ در مقابل، امامِ باطل، ترویجدهندهی نافرمانی و ناراستی است و جائر بودن او، زندگی این جهانی و آن جهانی مردمان را تباه میکند. این حوزهی تصوری، منطقِ هدایتکنندهای است که میدانهای معنایی متنوعِ قدرت سیاسی را در طول تاریخ فقه، یگانگی بخشیده است. بر اساس چارچوب نظریِ فوق، در این پژوهش، تلاش شد مفهوم قدرت سیاسی در جایگاهِ تاریخیاش قرارداده شود و با رجوع به متون فقهی هر دوره، تحولات معناییِ میدانهای معناییِ قدرت سیاسی، بر اساسِ نقشهای که ساختارِ پیوند کلمات اساسی و کلیدی متن را تشکیل میدهد، از متنی به متن دیگر بررسی گردد. اجتهاد، اعلمیت، اذن، نیابت، نظارت، مرجعیت، وکالت و ولایت، مفاهیمی اساسی هستند که میدانهای معناییِ متنوع قدرت سیاسی را در حوزهی معناییِ امام حقّ، در فقه معاصر تشکیل دادهاند. به نظر میرسد با مطالعهی تاریخ این مفاهیم، میتوان منطقِ «تداوم» را در عین «تمایزِ» این میدانهای معنایی توضیح داد و از این راه به فهم میدانهای معنایی قدرت در فقه امروز نزدیک شد و فهمید تفکر فقهی قدرت از کدام سرچشمهها آب میخورد، در مسیر تجدد فکر، راه ما کدام است و چگونه باید آن را تقویت کرد. همچنین با روی آوردن به متون فقهی و ترسیم سیمای کلی آن متون، میتوان سرچشمهی ناپیدای تفکری را یافت که در زبانِ فقیهِ سیاستاندیش امروز جریان دارد. او با این بینش، همواره در مواجهه با واقعیتهای جامعه، به سنجش مفاهیم و آفرینشِ الگو و معنایی تازه از قدرت سیاسی میپردازد که پاسخگوی نیازِ امروز است. این آفرینش را، نه میتوان صرفاً به انتخاب آگاهانه فقیه نسبت داد و نه میتوان آن را یکسره محصول ساختِ اساسی متن دانست؛ بلکه میدان معنایی، محصول تعامل متن و تاریخ است.
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی
دانشیار گروه زبان انگلیسی، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی