جریان نظریهپردازی ارتباطات در دنیای مدرن با دو چالش اصلی مواجه است؛ «شکست ارتباط» و «خود تنها انگاری». نتیجهی این چالشها، بحرانِ تنهایی انسان در جامعه و گسترش خشونت و از خودبیگانگی در دنیای واقعی بوده است. انسان نه تنها رابطهاش با خدا قطع گردیده که خلوت خویش را نیز از دست داده است و در ارتباط با دیگری نیز شکست خورده و به منازعه و جنگ روی آورده است. سؤال این پژوهش آن است که ارتباطات در غرب چگونه نظریهپردازی شده است که جهان مدرن را با چنین بحرانهایی مواجه کرده است؟ با استفاده از «روششناسی بنیادین» و رویکردی «تطبیقی – استنطاقی – انتقادی»، بنیادهای نظریهی ارتباطات مورد توجه قرار گرفت و پس از مرور هفت سنت اصلی ارتباطات، پنج رسالهی فلسفی تأثیرگذار در میان این هفت سنت شناسایی شد تا در مراجعه مستقیم با اصلیترین منابع فلسفهی ارتباطات این پژوهش را تکمیل کنیم و کلیت جغرافیای معرفتی غرب را پوشش دهیم. این رسالهها با دقت از چهار حوزهی معرفتی یونانی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی انتخاب شده است؛ «گرگیاس افلاطون»، «رتوریک ارسطو»، «جستاری در باب فاهمهی بشریِ جان لاک»، «تأملات دکارتی ادموند هوسرل» و «درباره گراماتولوژی ژاک دریدا». با بررسی آن هفت سنت در سطح و این رسالهها در مبانی معرفتی ارتباطات (هستی، معرفت، انسان و روش)، سه مضمون کنشی و کانونیِ «لاجیک»، «دیالکتیک» و «رتوریک» و سه مضمون محوری و ساختاریِ «معنا - نشانه»، «خود - دیگری» و «گفتار - نوشتار» در فلسفهی ارتباطات استخراج گردید. در تحلیل تطبیقی، مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی و روششناختی ارتباطات در حکمت متعالیه نیز استخراج شد و مشخص گردید که هم حکمت و هم فلسفهی ارتباطات با تحلیل «خاستگاه ارتباط» در عالَم شکل میگیرند. در حکمت متعالیه خاستگاه ارتباط «کلمهی کن» است و نظریهی «ارتباطات متعالیه» با تفسیر قرآنی، عرفانی و برهانیِ سه مضمون «اراده، عقل و کلمه» -که نوآوریهای حکمت متعالیه در این حوزههای آشکار است- پدید میآید. این به سبب آن است که نظریهی ارتباطات متعالیه بر نص آیهی شریفهی «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ» بنیان گذاشتهشده است. برای تبیین نظریهی ارتباطات متعالیه مباحث «اتحاد عاقل و معقول»، «کلمهی الهی» و تا حدودی «قدرت الهی» موردبررسی قرار گرفت و نشان داده شد که 1- چگونه خود و دیگری در یک ارتباطات قدسی با همدیگر متحد میشوند، اتحادی که به نحو ممازجت نیست و 2- چگونه از همدیگر متمایز میشوند، تمایزی که به نحو مباینت نیست. مهمتر آنکه ارتباط خود با دیگری عین ارتباط درونی آنها و عین ارتباط آنها با خداست. بر این اساس مدل ارتباطات متعالیه ترسیم و تشریح گردید. در این تبیین نه ارتباط با شکست مواجه میشود (زیرا کلام ادنی به کلام اعلی بازگشت میکند و عقل و کلام یکی میشود) و نه بهتنهایی انسان منجر میشود (زیرا که قوس نزول خود با قوس نزول دیگری منطبق شده است) ملاصدرا با طرح سه مرتبه از کلام (ابداعی، تکوینی و تشریعی)، سه مضمون کانونی فلسفهی ارتباطات را بازآفرینی کرده است بهنحویکه نسبت «اراده، عقل و کلمه» در قوسی صعودی و نزولی مشخص میگردد. بر این اساس چیستی، چرایی و چگونگی ارتباط با رویکردی هستیشناختی و نگاهی پویا و هدایتگرانه تبیین گردیده است.
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
ریاست دانشگاه و استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع)