بزرگترین واقعهای که در تاریخ ایران بسیار تأثیرگذار بوده و آن را میتوان نقطه عطف تاریخ کهن سرزمین ایران نامید، تسلط اعراب و ورود اسلام میباشد. سرنگونی دستگاه شاهنشاهی ساسانی با وجود آن همه جلال و شکوه و عظمت که از دیر باز در مناطق دور و نزدیک زبان زد بود، آن هم بدست اعراب سرزمین حجاز که از نیرو و سلاح کافی برخوردار نبودند، چشم جهانیان را خیره کرده بود. اعراب مسلمان با ورود به ایران و راهیابی به کاخها و عمارات باشکوه پادشاهان ایران، ثروت و شوکت آنان را به خدمت گرفتند و با تسلط بر شهرهای مختلف، مردم ایران را به اطاعت و فرمانبرداری از خود می خواندند. با تأسیس سلسله اموی و بدنبال آن عباسی، فشار حاکمیت بر مردم ایران رو به فزونی نهاد و هر زمان بر فشارهای مالیاتی، اقتصادی و در رأس آن طبقاتی افزوده میشد. با مردم ایران چونان بردگان رفتار میشد تا آنجا که به آنان موالی یعنی اسیر و بنده آزاد شده عنوان کردند. از دادن مناصب و پستهای مهم به ایرانیان جلوگیری مینمودند و عرب را بر عجم برتری می دادند. حکام اموی و عباسی نوید باربری و برادری اسلام را فراموش کرده و بر موالی سختگیری های فراوانی اعمال میداشتند. این چنین بود که ایرانیان به مخالفت با دستگاه حاکمیت بنی امیه و بنی عباس پرداختند. آنها ابتدا با نهضت ادبی و سپس با انجام قیام و شورش مخالفت خود را آغاز کردند. مردم ایران خواستار اجرای اسلام واقعی در سرزمینهای مفتوحه مسلمانان بالاخص ایران بودند. قیامهایی که با هویت ایرانی شکل گرفت متأثر از آیینها، آرا و عقاید ایران پیش از اسلام بود ایرانیان برای برگرداندن صورت ایرانی حاکمیت، در دو قرن اول هجری، دست به شورشهایی زدند که از آنان در تاریخ به نامهای قیام خداش، به آفرید، سنباد، اسحاق، استادسیس و المقنع یاد شده است. در پژوهش به عمل آمده تأثیر آراء و عقاید باستانی ایران بر این قیامها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.
استاد گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی
استاد گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام