مقوله پایان تاریخ و مبحث غایت مندی ، اندیشه ای است که بشر از دیرباز به آن توجه داشته و در علوم امروز، در مقوله فلسفه نظری تاریخ جای می گیرد . در ادیان ابراهیمی ،تاریخ پس از مسیر خطی ، با ظهور منجی و سرانجام رستاخیز ومعاد ، به پایان می رسد و در مکتب تشیع اثنی عشری که در ادامه ادیان ابراهیمی قرار دارد ، مشخصه دوره پایانی تاریخ، ظهور وحكومت جهانی حضرت مهدی موعود(عج)، می باشد كه تحت عنوان اندیشه مهدویت از آن یاد می شود. در خلال اندیشه های عصر مدرن ، پایان تاریخ از سوی فوكویاما در تجلی تمدن غرب ودموكراسی لیبرال نمود می یابد كه این نظر از سوی ایشان قابلیت جهانی نیز دارد . این دو نظریه غایت گرا یعنی اندیشه مهدویت تشیع اثنی عشری و نظریه پایان تاریخ فوكویاما که ادعای جهان شمولی نیز دارند، دارای مولفه ها،طرح و ویژگی های مستقل مربوط به خود هستد . پیرامون هر یك از این دو دیدگاه ، به صورت مستقل آثار برجسته و مهمی در قالب انواع كتاب ها و مقالات ارائه شده است . اما به صورت بررسی تطبیقی و مقایسه ای ، كتاب یا پایان نامه مستقلی در این زمینه ارائه نشده است . ظاهراً پژوهش پیش رو اولین اثر در این زمینه می باشد كه در قالب روش مقایسه ای به سوال اصلی پژوهش می پردازد كه عبارت است از : وجه تشابه وتفاوت اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری ونظریه پایان تاریخ فرانسیس فوكویاما در چیست؟جهت پاسخ گویی به این سوال هر دو تفكر و عقیده به صورت مجزا از جهت شناخت عرفی و سطحی و شناخت عمیق و مبنایی مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج به دست آمده در این زمینه حائز اهمیت می باشد . فرضیه و پاسخ موقتی كه به این سوال داده می شود عبارت است از اینكه اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری و نظریه پایان تاریخ فوكویاما از جهت پرداختن به مقوله غایت گرایی با یكدیگر شباهت دارند ، با این وجود اندیشه مهدویت از دیدگاه الهی و فطرت خداجو به انسان می نگرد و نظریه پایان تاریخ از دیدگاه ماتریالیستی به انسان می نگرد لذا مهمترین تفاوت این دو نظریه درهماهنگی و پرداختن به فطرت است . پیرو شناسایی مؤلفه های نظریات غایت گرا میان اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری ونظریه پایان تاریخ فرانسیس فوكویاما افتراق و اشتراك دیده می شود. ضمن بیان این امور به این نتیجه می رسیم كه توجه به مقوله غایت گرایی وطرح جامعه آرمانی دردو نظریه حائز اهمیت بوده ، لذا مهمترین اشتراك میان این دو ، مقوله غایت گرایی وجهان شمولی می باشد . اما این دونظریه از تفاوت های مبنایی برخوردارند كه انواع تفاوت ها در دیگر سطوح را به بار می آورد . مهمترین تفاوت مبنایی در این میان در نوع نگاه به انسان وابعاد وجودی او است . نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوكویاما از دیدگاه ماتریالیستی به انسان می نگرد وتمام وجوه انسان وانسانیت را در بعد مادی انسان خلاصه می كند واندیشه مهدویت اثنی عشری از دیدگاه الهی به انسان می نگرد و در همه انسان ها قائل به وجود فطرت الهی می باشد . پس مبنای این دو نظریه تفاوت ویژه ای با هم دارند . مبنای انسان مطرح شده از سوی فوكویاما ، طبیعت(ماتریالیست) و مبنای انسان مطرح شده در اندیشه مهدویت اثنی عشری ، فطرت الهی است. واژه های كلیدی: تشیع اثنی عشری ، مهدویت ، نظریه پایان تاریخ ، فوکویاما .
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران
دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام