جمهوری آذربایجان به لحاظ درصد جمعیت، دومین کشور شیعه درجهان اسلام است. مسلمانان ۹۳ درصد جمعیت آن را تشکیل میدهند که از این تعداد ۷۰ الی۷۵ درصد شیعه و بقیه اهل تسنن هستند. عواملی همچون موقعیت راهبردی، رشد اسلامگرایی، خلاء اعتقادی و فرهنگی، توجه محافل صهیونیستی و غربی و رشد فعالیتهای پانترکیسم در این کشور و محدودیتهای حکومت برای گروههای شیعی و چالشهای ناشی از آن، تحقیق در موضوع دیپلماسی فرهنگی در آذربایجان را ضروری مینماید. اگرچه طلاب تحصیل کرده در حوزههای علمیه ایران نقش بهسزایی در گسترش اسلامگرایی دارند، اما دولت و جریانهای وابسته غیرمذهبی و نیروهای خارجی، مانع مهم در روند گسترش دین در این جامعه محسوب میشوند. وجود ظرفیتهای مشترک بهویژه در حوزه تاریخی ـ فرهنگی، فرصتهای بسیار مناسبی برای حضور مؤثر جمهوری اسلامی ایران است تا با استفاده از ابزارهای فرهنگی در دیپلماسی با سهولت و عمق بیشتری در لایههای زیرین جامعه نفوذ پیدا کند که متاسفانه این راهبردها تا کنون تدوین نشده است. رهآورد نهایی این تحقیق آن است که با توجه به رویکرد حاکمیت آذربایجان در حوزه دین، و با توجه به عدم همکاری حکومت در جهت حضور و استقرار عناصر انسانی که رویکرد تبلیغی شیعی را تعقیب میکنند، به نظر میرسد ضمن حضور در عرصه نشریات، رسانهها، شبکهها یا برنامههای تلویزیونی و رادیویی باید از ظرفیت رسانههای آزادتر مثل فضاهای سایبری و مجازی استفاده بیشتر و بهتری برد و به صورت نامحسوس و با ایجاد کمترین تنش، احساس نیاز به مبانی اصیل انقلابی و اسلامی را در تودههای مردمی آذربایجان ایجاد کرد. بدیهی است این احساس نیاز، ظرفیتی ایجاد میکند تا حاکمیت در پاسخ به فشار افکار عمومی با جریان فرهنگی - شیعی همراهی نسبی پیدا کرده و برخی امور را تسهیل کند. انشاءالله این تحقیق میکوشد راهبردهای استفاده از دیپلماسی فرهنگی در تعامل کارآمد بین شیعیان جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران را تحلیل نماید.
دانشیار و مدیر گروه مدیریت راهبردی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام