مبناگرایی کهنترین دیدگاه درباره ساختار و شاکله توجیه به شمار می رود. اغلب حکمای مسلمان در دو حوزه تصورات و تصدیقات قائل به قرائت خاصی از مبناگرایی هستند. در مبناگرایی اسلامی، معارف چه تصوری و چه تصدیقی به دو قسم بدیهی و نظری تقسیم میشوند. معرفت های نظری مبتنی بر معرفتهای بدیهی بوده، توسط آنها معلوم می گردند؛ اما معلومات بدیهی، بینیاز از دیگر معلومات هستند. وجه تمایز مبناگرایی اسلامی با سایر قرائت های مبناگرایی، نخست در ویژگی معلومات پایه (بدیهی بودن) و دوم در کیفیت ابتنای نظریات بر بدیهیات است. ابتنای نظریات بر بدیهیات در تصورات از طریق تعریف و در تصدیقات تنها از راه برهان شکل می گیرد. دیدگاه علامه طباطبایی در این مورد همانند دیگر فلاسفه مسلمان است؛ اما با این اختلاف که ایشان بدیهیات تصدیقی واقعی را منحصر در اولیات کرده اند. مبناگرایی به ویژه در این اواخر با سربرآوردن دیدگاه های رقیب، با چالشهای جدیدی مواجه شده است. از جمله ی این چالش ها می توان به انکار باورهای پایه، نفی ویژگی خطاناپذیری باورهای پایه، استدلال ویتگنشتاین علیه زبان خصوصی، شکاکیت درباره جهان خارج، عدم تکرار حد وسط در بدیهیات و ... اشاره کرد. سؤال اصلی تحقیق این است که آیا مبناگرایی اسلامی به خصوص با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی توان پاسخگویی به شبهات جدید و دفع آنها را دارد؟ روش تجزیه و تحلیل مطالب، روش عقلی و فلسفی و روش گرد آوری اطلاعات، روش کتابخانه ای است. نگارنده در حد بضاعت خویش، اشکالات مطرح شده را نقد و بررسی کرده و در پایان نتیجه گرفته است که بسیاری از این مناقشات بر اثر عدم درک صحیح مبناگرایی به ویژه مبناگرایی اسلامی وارده شده است.مبناگرایی اسلامی با تکیه بر فلسفه اسلامی از چنان ظرفیت و قابلیتی برخوردار است که شبهات مطرح شده به هیچ وجه یارای کنار گذاشتن و زیر سؤال بردن آن را ندارند. بنابراین دیدگاه مبناگرایی به خصوص قرائت اندیشمندان مسلمان همچنان کامل ترین و بهترین نظریه ای است که در ساختار و شاکله توجیه ارائه شده است. کلید واژگان: مبناگروی، مبناگروی در تصورات، مبناگروی در تصدیقات، علامه طباطبایی، شبهات مبناگروی.
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)