سنت ریشهدار و اصیل اسلامی به نمایندگی روحانیان و سنت چپ مارکسیستی، دو سنت رقیب و در عین حال تأثیرگذار در تاریخ تحولات فکری ـ سیاسی ایران معاصر بودهاند. با ظهور ارانی(1318ـ1281)، دوره جدیدی از تماس سنت روحانیت با اندیشههای چپ مارکسیستی، آغاز گردید. تماس و چالش دو سنت، در چهار حوزه کلامی، فلسفی اقتصادی و سیاسی صورت گرفت که همگی ماهیتی سیاسی داشتند. در رساله حاضر تلاش شده با استفاده از نظریه جماعتگرایی به این سئوال پاسخ داده شود که: چالش و تعامل دو سنت در حوزههای مذکور به چه نحو بوده و چه تأثیر و تأثراتی را در عقلانیت و منطق حاکم بر دو سنت و به تبع آن، بر اندیشه و عمل در حوزه سیاسی و اجتماعی ایران معاصر بر جای گذاشته است؟ روحانیت در واکنش به رواج مارکسیسم، با بسیج منابع و امکانات علمی سنت خود، ابتدا با طرح مفهوم توحید، به مقابله علمی با مدعیات سیاسی سنت چپ پرداخت. توجه به موتور محرک ماتریالیسم یعنی منطق دیالکتیک توجه روحانیت را به سنت فلسفی خود برای ارایه ایدئولوژیای حماسی و مبارز بر پایه جهانبینیای پویا و استوار برای مکتب اسلام در مقابل مکتب الحادی مارکسیسم جلب نمود. جهانبینیای که بتواند بدون زیربنا قرار دادن اقتصاد، تحولات تاریخ و جامعه را تحلیل نماید. بدین ترتیب، پای سنت روحانیت به حوزه مباحث اقتصادی باز کرد. نتیجه این مباحث حول مفهوم مالکیت، منجر به برآمدن لویتان دولت متمرکز گردید. مناقشه بر سر به دست گرفتن سکان چنین دولت مقتدری، پای دو سنت را به حوزه حکومت و رهبری باز کرد. سنت روحانیت با نقد نظام تکحزبی دولت پرولتاریا، در قالب نظام امت و امامت بهشتی، نسبت نظریه سنتی ولایت فقیه با حکومت و رهبری در جامعه مدرن را در قالب قانون اساسی جمهوری اسلامی، مشخص و مدون نمود. اساس چنین نسبتی، تقسیم جوامع به مکتبی و غیرمکتبی بود. واژگان کلیدی جماعتگرایی، سنت، عقلانیت، روحانیت، مارکسیسم، تعامل.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نماینده مردم شوشتر در دوره اول مجلس شورای اسلامی
استاديار دانشکده علوم اقتصادی و سياسی دانشگاه شهید بهشتی