وجود دیدگاه های فلسفی در پس پرده نظریه های فیزیکی امری بدیهی است در مباحثی از موضوعات فیزیکی و فلسفی با مشارب مختلف فکری گاهی هم خوانی و گاهی تضاد می بینیم. موضوعات مشترکی که هم در فیزیک و هم در فلسفه وجود دارد انگیزه ای برای مطالعات تطبیقی و مقایسه ای هست. در بین فیزیکدانان نظری اصالت نظریه امر مهمی است و چون نظریه های فیزیکی پیش زمینه و خاستگاه های فلسفی دارند لذا دیدگاه های فلسفی اهمیت به سزایی دارند. میزان تمایل فیزیکدانان نظری به مباحث فلسفی متفاوت است. در این رساله هدف آن است که به بررسی تطبیقی دلالت های فلسفی اصل ماخ در فیزیک جدید و حکمت اسلامی پرداخته شود. ارنست ماخ از جمله فیزیکدانانی است که به مباحث فلسفی تمایل مقبولی داشته و لذا مقایسه تطبیقی بین نظرات فلسفی او و سایر فیزیکدانان از یک طرف و مقایسه با دیدگاه های فلاسفه ی قدیم و حکمای اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. برای بررسی تطبیقی مفاهیم موجود در اصل ماخ شامل مکان، حرکت، زمان، فضا، خلاء و اتر به طور تفصیلی در حکمت اسلامی و فیزیک جدید واکاوی شد و مقایسه گردید. نتایج بررسی ها نشان داد که با دیدگاه ماخی نسبی گرایی شدیدی در مفاهیم جرم، فضا، زمان و حرکت حاکم می شود. در بحث مکان در فیزیک جدید فضا ـ زمان درهمتنیده شده و مفاهیم تغییر می کنند ولی دیدگاه ماخی همچنان تأثیر خود را نشان می دهد. در فلسفه حرکت در چهار مقوله عرضی ، کم و کیف، وضع و أین و جوهر انجام می شود و خروج تدریجی قوه به فعل است در حالیکه در فیزیک حرکت تغییر مکان فیزیکی جسم با تغییر زمان است و حرکت فقط در مقوله أین و وضع هست یعنی دامنه آن محدودتر از فلسفه است البته تغییرات در مقولات فلسفی در شاخه های دیگر فیزیک مانند فیزیک هسته ای مطرح می شود. اصل ماخ ناظر بر این است که باید برای تشخیص اقسام حرکت منحنی الخط و مستقیم الخط تکبعدی و دو یا سهبعدی و تعیین سرعت اجرام دیگری مانند ستارگان دوردست باید باشند. زمان در فلسفه اندازه حرکت تعریف می شود ولی در فیزیک فاصله دو رویداد است که با احاد مختلف و روش های مختلف بعد از اندازه گیری با کم پیوسته بیان می شود. اصل ماخ نشان می دهد که برای وجود حرکت و اندازه گیری های مربوط به آن باید اجرامی وجود داشته باشند. خلاء را هم برخی فلاسفه امر وجودی و برخی امر عدمی می دانند انها که امر وجودی می دانند در ماهیت آن بحث می کنند. در فیزیک کلاسیک و کوانتومی با یک چرخش مفاهیم موجه هستیم و خلاء کوانتومی غیر از خلاء در فیزیک کلاسیک است. یکی از مطالب مطرح شده در فلسفه در بحث خلاء جاذبه و دافعه می باشد که ابوریحان و رازی سخت از آن دفاع کردند و البته در فیزیک کوانتوم نیز همین مطلب را داریم که به اثر کاسیمیر مشهور است و ناشی از این می شود که خلاء کوانتومی به معنای هیچ هیچ نیست بلکه مؤثر است. فضا زمان نیز در فیزیک کلاسیک نسبت به فیزیک نسبیتی و کوانتوم اختلاف اساسی داشت به قسمی که فضای مطلق و زمان مطلق اولاً مستقل بود و ثانیاً مطلق ولی در فیزیک نسبیتی این دو با هم در کنار هم قرار گرفتند و بر هم تأثیرگذار بودند. بررسی تطبیقی دلالت های فلسفی اصل ماخ در فیزیک جدید و حکمت اسلامی نشان داد که مبحث خلاء هم خوانی های وجود دارد ولی در مورد مکان هم خوانی کمتری دیده می شود چون اصل ماخ بیشتر ناظر به فضا می باشد. در بحث زمان نیز در فلسفه بهاندازه حرکت تعبیر شد و طبق اصل ماخ باید حرکاتی وجود داشته باشد تا نسبت به زمان سنجیده شود.
استاد دانشگاه صنعتی اصفهان
فارغ التحصیل دکتری فلسفه فیزیک دانشگاه باقرالعلوم (ع) عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی