یکی از محکم ترین استدلال ها در زمینه اثبات وجود خداوند، برهان صدیقین است که تقریرهای مختلفی از آن با تکیه بر مقدمات متفاوت از سوی حکما و عرفا ارائه شده است .علامه ی طباطبایی، در مباحث تفسیری خود و هم در آثار فلسفی اش، بر این عقیده است که خدا شناسی امری فطری است و اثبات صانع، نیازی به برهان های عقلی ندارد. طبق نظر ایشان، نقش و کاربرد برهان های اثبات خداوند به طور عام و برهان صدیقین به طور خاص، تنبیه و تاکید بر یک امر فطری و بدیهی است. علامه طباطبائی(ره) با این رویکرد، تقریری از برهان صدیقین ارائه کرده است که تنها بر بدیهیات عقلی یا همان بینش های فطری استوار است و خداوند را به عنوان اولین مسئله و بلکه قبل از هر مسئله ای اثبات می کند. عده ای از اندیشمندان، تقریر علامه را مورد برسی قرار داده و آن را به روش های مختلفی تقریر کرده اند. برخی از این صاحب نظران ، ضمن تبیین برهان علامه، با مبانی و رویکردهای مختلف به تقریر علامه ، ایرادهایی وارد کرده اند . برخی، تقریر علامه را مرهون مقدماتی چون مطابقت حداکثری و وحدت وجود می پندارند،در حالی که حق بودن اصل واقعیت که محور استدلال علامه است، یک قضیه ی اوّلی است که احتیاج به هیچ نوع استدلالی حتی استدلال از طریق وجود خود وحالات خود ندارد و بر هیچ نظریه ای متکی نیست.عده ای دیگر، «واقعیت» به کار رفته در برهان علامه را، اعم از وجود و عدم می دانند. پاسخ این است که انسان، معدوم بودن شیئ را به صورت عدم مضاف درک می کند و نیافتن متعلق برای آن شیئ، هیچ گاه نیافتنِ عدم محض نیست؛ چون واقعیت داشتن به معنای عدم محض، تناقض است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی ـ عقلی است واطلاعات در قالب «مسئله پژوهی» تدوین شده اند. کلید واژهها: برهان صدیقین، براهین وجود خدا، اثبات واجب، علامه طباطبایی، ضرورت شئ، ضرورت جمله، نظریه ی مطابقت در صدق،واقعیت، اجتماع نقیضین، نفسالامر، سفسطه.
عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام