واقعه دفاع مقدس وجودی متصل و متعاقب از صیرورت غایتمند و مرحله ای از امکان و فعلیت حقیقت انقلاب اسلامی ایران بود که توانست موجبات تحقق بخشی از ظرفیت های فکری، سیاسی و اجتماعیِ نیروهای نظری ـ معرفتیِ منبعث و متأثر از گفتمان خود را فراهم کند. متعاقب این پدیده و اثرگذاری فکری آن، تبیین ها و خوانش هایی از اصل و غایت دفاع مقدس، پدید آمد. ملازم و منتج از این حقیت، بُروز و تجلی پیامدها و نتایجی شد که در تکوین انها موجبات برقراری رویکرد-هایی را فراهم آورد که دارای مبانی نظری، روشی، تفکری و تتبعی خاص خود هستند و بر این اساس ، سیر حرکتی و فلسفی دفاع مقدس را مورد بازتعریف و روایت نظری خود قرار می دهند. پژوهش حاضر یک بررسی اسنادی و انتقادی است و براساس اسناد و مکتوبات موجود، رویکردهای ناظر به دفاع مقدس را بررسی و مبانی و دلالت های مقتضی این رویکردها را با بهره گیری از روش شناسی بنیادین استخراج و ارائه کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که: اولاً : میان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی تنها امتداد و ترابطی وقوعی، طولی و یک سویه ی نظری برقرار نیست، بلکه در عمل نیز نوعی تعامل واستمراری روشی و زایشی نظری ـ ساختاری نیز وجود دارد. ثانیاً: ظرفیت ها و دلالت های درون گرای دفاع مقدس در آینده انقلاب اسلامی نیز قابل بازتولید و تأویل بوده و می تواند در آسیب شناسی و تبیین بنیادین جریانات و مسائل مختلف به کار بسته شوند. ثالثا: درباب دفاع مقدس می توان سه رویکرد متفاوت را از یکدیگر تمیز داد: رویکرد الهی ـ اصولیِ بینش-مدار؛ رویکرد دفاعی ـ نظامیِ ارزش مدار؛ رویکرد سیاسی ـ انتقادیِ رفتارمدار
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام