اصلاحات و روحیه اصلاح طلبی از ویژگی های هر جامعه پویا می باشد که اگر جامعه ای درک صحیحی از مقوله اصلاحات پیدا کند و سعی در روزآمد ساختن و رفع معایب حوزه های مختلف داشته باشد، بهتر می تواند کارآمد بوده و پاسخگوی بهتری برای نیازهای مردم جامعه باشد. مقوله ی اصلاح و اصلاح طلبی در مقاطع مختلفی از تاریخ در جامعه ی ما مطرح شده، اما حال به دلیل شرایط تاریخی، اجتماعی - سیاسی ایران یا به خاطر مبهم بودن مفهوم اصلاحات و اصلاح طلبی نزد روشنفکران ایرانی، باعث شده است که درک صحیح و واحدی از مقوله ی اصلاحات صورت نپذیرد. سعی ما در این نوشتار بر آن است که با توجه به نظریه ی بحران و منطق درونی توماس اسپریگنز، مفهوم اصلاحات اجتماعی - سیاسی را در اندیشه مقام معظم رهبری مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. به نظر می رسد که هر چه بیشتر به مبانی و ابعاد اصلاحات پرداخته می شود و برداشت صحیحی از مقوله اصلاحات صورت گیرد که مبتنی بر آموزه های اسلامی و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما باشد، می تواند توان مضاعفی را برای رشد و پیشرفت و توسعه در جامعه میسر سازد. با توجه به اینکه مقام معظم رهبری شخصیتی اسلام شناس بوده و اشراف کافی به مسایل سیاسی و اجتماعی، تاریخ و فرهنگ جامعه دارند، لذا می توان از نظرات ایشان به عنوان نخبه فکری و همچنین نخبه اجرایی استفاده نمود. ما در این پایان نامه به دنبال این مهم هستیم که در یابیم با توجه به شرایط اجتماعی - سیاسی جمهوری اسلامی ایران در سه دهه گذشته، الگوی مطلوب اصلاحات اجتماعی - سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه مقام معظم رهبری چیست؟ و فرضیه پژوهش از این قرار است که مقام معظم رهبری با نفی الگوی اصلاحات اجتماعی - سیاسی غرب بر اصلاحات اسلامی که مبتنی بر آموزه های اسلامی ( محوریت حاکمیت الهی، شریعت، الگوی حکومت علوی، ولایت فقیه و حضور فعال مردم در عرصه سیاسی و اجتماعی) تاکید می کنند.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نماینده مردم شوشتر در دوره اول مجلس شورای اسلامی