بحث از ادراکات فطری به عنوان اساس معرفت بشر همواره مورد توجه فلاسفه یشرق و غرب بوده است.لذادر اثر حاضر سعی بر آن است کهدر یک فصل، نگاهی اجمالی به تاریخچه ی بحث در میان فلاسفه ی شرق و غرب داشته سپس این بحث رابه طور مفصّل از دیدگاه ملاصدرا و استاد جوادی آملی مورد بررسی قرار داده تا اینکه تفاوت دیدگاه ها در این رابطه مشخص شود. در این بررسی سه معنا از ادراکات فطری مورد نظر است: ادراکات فطری به معنای علوم بدیهی که اوّلیات تصوری و تصدیقی و فطریات اصطلاحی را در بر دارد. ادراکات فطری حضوری که به نحو تکوین با انسان خلق می شوند که این دو دسته مورد قبول غالب فلاسفه ی اسلامی است. و فطری به معنای علوم ذاتی عقل، که در میان فلاسفه ی غرب مطرح است.عمومفلاسفه ی مسلمان براین باورند که خداوندتعالی اساس ساختمان بشر را بر فطرتی خاص آفریده است که اقتضای ذات اوست.و به لحاظ این خلقت ویژه دارای اموری فطری است که به دو قسم گزارش ها و گرایشهای فطری تقسیم می شود ازطرفی همه ی گرایشهای فطری اش مبتنی بر گزارشهای فطری است. بدین ترتیب انسان موجودی فطرتاً متفکر است که بر اساس علم و اندیشه کار می کند.از طرفی مطلق علم به حصولی و حضوری و علم حصولی به تصور و تصدیق و هر کدام از این دو به بدیهی و نظری، و بدیهی به اوّلی و ثانوی قابل انقسام است. در ادراکات حصولی بدیهیات اوّلیه و فطریات اصطلاحی از بدیهیات ثانویه مصداق ادراکات فطری به دو معنای متفاوت هستند و همه ی ادراکات اعم از نظری و بدیهی مبتنی بر بدیهیات اوّلیه اند؛ادراکات فطری حضوری علومی هستند که از بدو خلقت به نحو فطری همراه انسان اند و در مرتبه ی مطلق علم، مصداق دیگر ادراکات فطری و بدون واسطه برای نفس حاضرند.تا اینجای بحث،نقطه مشترک تمام فلاسفه ی اسلامی ازجمله ملاصدرا و استاد جوادی آملی است. چند تفاوت قابل ملاحظه میان ملاصدرا و استاد جوادی آملی وجود دارد به این صورت که: ایشان برخلاف نظر ملاصدرا و دیگر فلاسفه ی اسلامی علم حضوری را نیز به بدیهی و نظری تقسیم می کند؛ و معتقد است آنچه منحصر در علم حصولی است تقسیم آن به تصور و تصدیق است که در علم حضوری راه ندارد.از طرفی دیگر وی مطابقت و عدم مطابقت را از لوازم هر دو قسم علم و همچنین کشف عرفا می داند. همچنین استاد جوادی معتقد استادراکات حضوری ذاتی انسانند و انسان از این جهت مستوی الخلقه است؛ لذا سخن افلاطون كه همه علوم را تذكّر و یادآوری دانسته های پیشین میداند، با توجه به علوم حضوری صحیح است.از طرفی هردو بزرگوار به واسطه ی مبنا بودن ادراکات فطری به نقد مکاتب معرفت شناسی از جمله عقل گرایان، حس گرایان،شکاکان و سوفسطائیان پرداخته اند.کارکردهای دیگر ادراکات فطری که در این اثر به آن اشاره شده است عبارتند از: اثبات توحید، بازگشت علم حصولی به حضوری، ابتنای گرایش های عملی بر گزارش های فطری، نقش ادراکات فطری در ساختمان معرفت بشر. کلید واژه ها: ادراکات فطری، اوّلی، بدیهی، ملاصدرا، جوادی آملی، علم حصولی، علم حضوری.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام