حکومت حکیم متأله جوهره اصلی فلسفه سیاسی سهروردی را تشکیل می دهد حکمت اشراق که بر دو پایه ذوق و استدلال یعنی تجربه عرفانی و تفکر منطقی استوار است و برهان صحیح و کشف صریح را ملاک شناخت حقایق قرار می دهد نقطه مرکزی تبیین فلسفه سیاسی سهروردی است. سهروردی کلید فهم این حکمت را همانا خود شناسی و معرفت نفس میداند و معرفت نفس را نیز به معرفت حق تعالی و جهان هستی مبتنی میدارد بر این اساس، نام هستی شناسی خود را مبتنی بر شناخت نورها میسازد و با پذیرش چهار عالم جبروت، ملکوت، ملک و مثال به تشریح ارتباط این عوالم می پردازد و از این رهگذر در تبیین سلسله مراتب عروضی نظام هستی، جهان هستی را به دو بخش جهان نور و ظلمت تقسیم می کند و در مسیر حرکت انسان از مبدا به معاد، دستگاه فلسفه سیاسی خود را ترسیم می کند. سهروردی در دستگاه فلسفی خود برای انسان جایگاه خاصی قائل است و وی را دارای کاملترین، مزاجها و صاحب طلسم نوع ناطق میداند، او کمال و سعادت انسان را تسلط آدمی بر خشم و شهوت و اندیشهاش میداند و اعتدال و میانه روی را راه نجات بشر قلمداد می کند. سهروردی با اشاره به تعلقات روحی و جسمی آدمی، رهایی انسان از تعلقات دنیوی را زمینه ساز توجه انسان به عالم مافوق قمر و رسیدن به انوار الهی میداند و غایت انسان را در این سیر، دست یابی به سعادت و امنیت و آسایش ذکر میکند. شیخ اشراق امور دنیوی را به دو بخش امور متعلق به اعمال انسان و اموری که مربوط به آنها می باشد تقسیم میکند و از این رهگذر وارد عرصه سیاسی میشود و در تقسیم بندی حکمت در بخش حکمت علمی، تدبیر مدن را برای رسیدن به زندگی دنیوی انسان ضروری میداند و با جرأتی وصف ناشدنی به بیان دیدگاههای خود در باب رهبری داناترین فرد در جامعه میپردازد. ماهیت سیاسی که سهروردی از آن سخن میگویید بر پایه مبانی نظری وی، حکایت از نگاه آن جهانی سهروردی به دنیا دارد. بدین ترتیب و با اعتقاد به ضرورت زندگی جمعی انسان ضمن اثبات نبوت به حکومت حاکم تأله به عنوان الگوی حکومت مطلوب خود نظر دارد و از این منظر مفاهیم حاکمیت، قدرت و سیاست را معنا میکند.
عضو هیات علمی و رئیس مرکز همکاریهای علمی و بینالملل پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران