در این پژوهش سعی شده تا به این سؤال پاسخ داده شود که: گروههای اجتماعی چه نقشی در روند انقلاب ایفا کردند و هر کدام از این گروهها چچگونه چنین نقشی را توانستند ایفا کنند؟ در فصل اول این پژوهش مختصری از تاریخ شکل گیری هر یک از این گروهها و سابقه شرکت هر کدام از آنها در حوادث تاریخی و سیاسی معاصر مورد بحث قرار می گیرد. سپس در فصلهای بعد به طور جداگانه به نقش هر یک از این گروهها در روند شکل گیری انقلاب پرداخته است. پژوهش حاضر بر این فرضیه استوار می باشد که: تمام گروههای اجتماعی موجود در ایران با توجه به توان و منافع و اهداف خود در پیروزی انقلاب ایران سهیم بودند. روحاینت یکی از فعالترین گروههای مبارزاتی علیه رژیم پهلوی بود. این گروه اجتماعی ایدوئولوژیک پس از شهریور ۲۰ به دخالت در سیاست علاقه مند شدند. این گروه با توجه به خاستگاهشان، از منظر مذهبی و با توجه به دستورات و تعالیم اسلام به مبارزه با رژیم می پرداختند. روشنفکران نیز چند دسته بودند. روشنفکران ملی گرا، چپگرا و روشنفکران دینی که هر کدام از آنها نیز با توجه به خاستگاه اجتماعی شان به مبارزه با رژیمی پرداختند. اما پس از کودتای ۳۲ نقش گروههای روشنفکر چپ گرا و ملی گرا کمتر شد و از این زمان به بعد روشنفکران دینی به مهمترین روشنفکری ایران تبدیل شد. بازاریان نیز از گروههای اجتماعی مذهبی ایران به شمار می روند و از دیر باز پیوند دیرینهای با روحانیت داشته اند و در تمام حوادثی که رخ میداد واکنش آنها بازتابی از واکنش روحانیت بود، آنان نقش حمایت کنندههای مالی روحانیت انقلاب را ایفا می کردند. کارگران نیز از طریق اعتراض و اعتصاب به نقش آفرینی در روند حوادث می پرداختند و در سال ۵۷ همه این گروهها با هم متحد شدند و این اتحاد و همدلی به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید.