"نقش کارویژه حفظ الگو در رژیم محمد رضا پهلوی در پیدایش انقلاب اسلامی ایران" عنوان پایان نامه حاضر است که براساس نظریه کارکردگرا- ساختاری تالکوت پارسونز، به تحلیل چرایی انقلاب اسلامی پرداخته است. از دیدگاه پارسونز، "کارویژه حفظ الگو" یکی از چهار ویژه سیستم اجتماعی است که برای اثبات و تداوم نظام سیاسی، لازم است از طریق جامعه پذیری سیاسی، مدیریت بحران و مکانیزم حل منازعه به طور مداوم و بی وقفه انجام پذیرد و در صورت عدم موفقیت سیستم اجتماعی در حفظ الگوهای فرهنگی، تعارضات ارزشی، هنجاری و رفتاری در جامعه بوجود آمده و منجر به عدم مشروعیت در نظام سیاسی و در نتیجه انقلاب و سرنگونی سیستم سیاسی میشود. براساس چهارچوب نظری تحقیق و چهار ویژگی ظام کنش اجتماعی، بین ساختار و پندار، جامعه پذیری سیاسی و پندار و پندار و رفتار سیاسی یک رابطه مستقیم و متقابلی وجود داردکه در صورت موفقیت سیستم اجتماعی در فرهنگ سازی، بین آنها مبادله، وحدت، پویایی و تعادل و در صورت عدم موفقیت بین آنها عدم تعادل حاکم میگردد. از مهم ترین عوامل جامعه پذیری سیاسی در ایران میتوان به خانواده و مساجد به عنوان عوامل اولیه و به مدارس و رسانههای گروهی به عنوان عوامل ثانویه، اشاره کرد. با توجه به وجود سه الگوی مهم فرهنگی در ایران (ایران گرایی، مذهب گرایی و غرب گرایی)، حرکت و رفتار رژیم محمدرضا پهلوی. مطالبات مردم با محوریت همین سه الگو مورد بررسی، آزمون و مقایسه قرار گرفت. برای اندازهگیری و تعیین میزان حرکت رژیم و مردم نسبت ربع سه الگوی مذکور، سرمقالههای روزنامه اطلاعات از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ و شعارها و دیوار نوشتههای انقلاب اسلامی در دوران انقلاب (۵۷-۱۳۵۶) مورد توجه قرار گرفت. پس از طراحی جدول مورد نیاز برای تعیین کلید واژهها، ثبت فراوانی، انجام عملیات آمار توصیفی و استنباطی و مقایسه بین آنها معلوم شد، بین رفتار رژیم و خواستههای مردم نه تنها هم خوانی وجود نداشته بلکه شکاف و تعارضاتی نیز دیده میشود؛ چرا که رژیم با ۴۴/۴۱ درصد از خواستههای آنان در نفی فرهنگ غربی بود. هم چنین، رژیم با ۵۴/۳ ولی مردم با ۹۲/۶۱ درصد خواهان فرهنگ مذهبی بودند؛ ضمن آنکه رژیم با چاپ ۲۹ درصد از عکسهای زنان سر برهنه و مبتذل در روزنامه اطلاعات، با ارزشها و باورهای مردم دست و پنجه نرم میکرد. اما در خصوص ایران گرایی شاه و مردم، اگر چه رژیم پهلوی با ۲۷/۵۵ درصد و مردم با ۰۸/۳۸ درصد به سمت ایران گرایی در حرکت بودند ولی ایران گرایی مردم توام با مبانی و فرهنگ اسلامی بود (مذهبی- ملی) ولی ایران گرایی رژیم جنبه باستان گرایی ئ ایران جدای از تاریخ و افتخارات اسلامی بود. با انجام بررسی و آزمون فرضیه، روشن شد که عدم موفقیت رژیم محمدرضا پهلوی در حفظ الگوهای فرهنگی از طریقجامعه پذیری سیاسی، باعث تعارضات ارزشی، هنجاری، بی ثباتی در رفتار سیاسی جامعه، تعمیق شکاف اجتماعی، بحران مشروعیت و عدم تعادل در نظام سیاسی گشت که موجب پیدایش انقلاب اسلامی و سقوط رژیم محمدرضا پهلوی شد. کلیدواژهها: جامعه پذیری سیاسی، کار ویژه حفظ الگو، الگوهای فرهنگی، ساختار، پندار، سلسله پهلوی، انقلاب اسلامی، ایران.
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نماینده مردم شوشتر در دوره اول مجلس شورای اسلامی