محور مقاومت، شبکه ای از بازیگران رسمی و غیر رسمی با محوریت جمهوری اسلامی به عنوان هسته اصلی فکری - عملیاتی است که ایده هویت بخش آن، مقاومت در برابر استکبار جهانی با تاکید بر ظرفیت های فکری سیاسی درون جهان اسلام می باشد. توفیقات عملی این محور در سالهای اخیر در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین نشانگر اهمیت این محور در ترسیم معادلات منطقه ای بوده است. در طی سالهای اخیر، میتوان تجسم محور مقاومت در کشور یمن را جنبش انصارالله دانست. هر چند تبار تاریخی و فکری این جنبش به اندیشه زیدیه باز می گردد؛ اما به لحاظ سیاسی، تاسیس و توسعه آن، فرصتهای جدیدی فراروی محور مقاومت قرار داده است. دغدغه اصلی این پایان نامه با تکیه بر ظرفیت های نظریه کوئنتین اسکینر، بازآفرینی زمینه فکری و سیاسی شکلگیری جنبش انصارالله و بررسی تاثیر آن بر توسعه محور مقاومت میباشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که این جنبش به لحاظ فکری بر پایه زمینه های مذهب زیدی، همجواری با مرکز وهابیت، خفقان مذهبی به خاطر سقوط دولت متوکلیه و نقش مهم رهبران آن جنبش و به لحاظ سیاسی، متأثر از انقلاب اسلامی ایران، تبعات فروپاشی شوروی و همچنین حمایت صالح از صدام در جنگ دوم خلیج فارس، تاثیرات حادثه یازده سپتامبر بر یمن، جنگهای ششگانه پیروان مذهب زیدی با دولت سکولار یمن و زمینههای بیداری اسلامی در یک دوره چهل ساله ایجاد و رشد کرد. پایاننامه پیشرو بیان میکند که جنبش انصارالله با استفاده از ظرفیتهای فکری سیاسی زیدیه و جغرافیایی یمن توان توسعه محور مقاومت در ابعاد ژئوپلیتیکی، نظارت بر آبراه های بین الملل، تهدید اقتصادی عربستان و توسعه اقدامات امنیتی در آفریقا از منظر سیاسی و تقابل با وهابیت، گسترش وحدت اسلامی و تقریب مذاهب، نشر تفکر استکبارستیزی و غربستیزی و گسترش محور مقاومت در قاره آفریقا از منظر فکری را داراست و میتواند باعث توسعه محور مقاومت شود.