زبان به عنوان بی بدیل ترین ابزار ارتباطی، در اولین نقش خود در حیات انسانی، موجب غیریت سازی و درنتیجه مرزکشی میان زندگی انسان و حیوان گردید و سپس با ایفای نقش در فعالیتهای رشد محور او را در طی مسیر به سوی ترقی مساعدت کرد. با پیشرفت انسان، قابلیتهای زبان نیز فربه تر شد؛ و به اشکال شفاهی، نوشتاری، اشاره و زبان بدن و مانند آن تنوع یافت که هر کدام بر اساس اقضائات زمان رخ نمود و از کارکردهای متنوعی که زبان در زندگی انسان می تواند داشته باشد؛ پرده برداشت. در این میان زبان نوشتاری به سبب خاصیت ایجاد ماندگاری یک اثر، در پی ریزی یک تمدن که بالاترین سطح پیشرفت حیات انسانی است نقش فعال تری ایفا کرد. با این وجود مسأله کارکردهای تمدنی زبان، کمتر محل بحث و بررسی پژوهشگران قرارگرفته است و این مسأله در جهان اسلام و در حوزه کارکردهای تمدنی زبان عربی بیشتر مغفول مانده است. این در حالی است که بازخوانی کارکردهای تمدنی زبان به عنوان یک ابزار کاربردی کمنظیر در حوزه تولید علم، می تواند در مواردی مفید و مؤثر باشد از جمله: - عمومیت دادن به یک اندیشه تمدنساز - ساخت هویت و در نتیجه تشخص یافتن تمدنی - تعمیق شناخت جامعه و پویائی فرهنگی - شناخت قابلیت های در اختیار جامعه ایی که داعیه پی ریزی یک تمدن دارد - اطلاع از سطح تولیدات تاریخی یک بازه زمانی و در نتیجه علم یافتن به عیار تمدنی آن دوره بدین سبب پژوهش حاضر در نظر داشته است به بحث و بررسی پیرامون کارکردهای تمدنی زبان بپردازد اما به دلیل هویت تاریخی این اثر، عصر ممالیک که در آن تولید و بازتولید تمدنی عظیمی در حوزه تاریخنگاری آن صورت گرفته است به عنوان مصداق تاریخی بحث گزینش شده است تا به این سئوال پاسخ داده شود که کارکردهای تمدنی زبان (نوشتاری) عربی در مکتوبات تاریخی عصر ممالیک چه بوده است؟ بدین منظور به دلیل اقتضائات متفاوتی که بخشهای مختلف این نوشتار دارد؛ با روش ترکیبی سامان یافته است. در نتیجه در داده های تاریخی خود از روش توصیفی و تحلیلی، و در اشاره به بازتولیدات تمدنی عصر ممالیک در حوزه تاریخنگاری از روش بینامتنیت استفاده کرده است و برای پاسخ به سئوال اصلی به صورت گام به گام از یک دایره عمومی (کارکردهای عمومی زبان تمدن ساز) به سوی یک محور کانونی (به کارکرد تمدنی زبان عربی در مکتوبات تاریخی عصر ممالیک) در ۶ فصل سامان یافته است. یافته های این نوشتار حاکی از آن است که زبان به صورت کلی در حوزه تمدنی در برقراری ارتباط، نهادینه کردن فرهنگ توسعه به عنوان زیربنای پی ریزی تمدن، زنده نگه داشتن آرمانها به عنوان فرآیند جهت دهنده به فعالیتهای رشد محور، غیریت سازی با تمدنهای دیگر، تقویت عناصر هویت بخش و آموزش علوم همواره در طول تاریخ ایفای نقش نموده است. اما به تبع این کارکردهای عمومی در حوزه اختصاصی پژوهش حاضر (تاریخ ) زبان عربی که زبان رسمی و تولید علم عصر ممالیک بوده است در دو حیطه انتقال (بازتولید) و پاسداشت سرمایهها به عنوان میراث تمدنی نسلهای قبل و معرفی و عرضه داشت دستارودهای تمدنی (تولیدات) ایفای نقش نموده است. حاصل این دو کارکرد در حوزه تمدنی عصر ممالیک در دانش تاریخ موجب شده است؛ قشر فرهیخته و اهل علم جامعه با توجه به این قابلیتهای زبان، تولیدات علمی خود را به جامعه انسانی عرضه بدارند و با استفاده از سنت مکتوب آن از سرمایه های ادوار متقدم بر خود بهره مند شوند و به این ترتیب آورده های علمی (تولیدات) خود را ثبت و ماندگار و نتیجه تحقیق، تفحص و نقد و تحلیل سرمایههای گذشته که برآیند تولیدات علمی ادوار ماقبل عصر خود بود را دریافت و بازتولید کرده و انتقال دهند.
عضو هیات علمی جامعه المصطفی
استاد و مدیر گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو هیات علمی گروه مطاللعات فرهنگی و ارتباطات
عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام