پس از حذف اعتقاد به خداوند از عرصه های حیات بشر و رواج داعیه خود بسندگی عقل و بی نیازی انسان از خدا در دوران مدرن، بحران های روحی متعددی گسترش یافت که حاصل بی معنا شدن زندگی بود. در واکنش به این خلأ روحی، جریان های معنویت جو شکل گرفتند که ریشه در فطرت انسان دارد. در نگاه امام خمینی(ره) ساحت ملکوتی انسان که اصل و حقیقت وجودش را شکل می دهد، در و اقع پرتویی است از حقیقت ربوبی و همه فقر و نیاز به حضرت حق است؛ اما با هبوط به عالم دنیا مغلوب ظلمات و کدورات شده و از اصل خویش دور مانده است. فطرت انسان با عشق به کمال مطلق در پی بازگشت به موطن اصلی خویش و با تنفر از نقص در پی گریز از محدودیت های وجودی و اتصال به سرچشمه وجود و کمالات است. لذا ریشه تمام ناآرامی و بی قراری انسان همین دوری از اصل و حقیقت خویش است که به صورت احساس نیاز به معنویت متجلی می شود. معنویت های سکولار که بر پایه مبانی هستی شناختی و انسان شناختی مدرن شکل گرفته اند، ساحت ملکوتی انسان و جهان را نادیده گرفته و هویت حقیقی انسان را به ساحت مادی و دنیوی تقلیل داده اند وگمان برده اند با تمسک به یک رشته امور وهمی و اعتباری ساخته ذهن آدمی می توانند خلأ معنا را پر کنند. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و با استمداد از نگرش اسلامی به فطرت انسان و با تأکید بر تقریر امام خمینی از فطرت، به معرفی معنویت حقیقی پرداخته و براساس هویت تعلقی انسان، مبانی و لوازم معنویت سکولار را مورد نقد قرار داده ایم و همسو نبودن آن ها با فطرت انسان را نشان داده ایم. براساس گرایش فطری انسان به کمال مطلق، معنویت در مسیر تقرب به خداوند محقق می شود، درحالی که مبانی و لوازم معنویت سکولار از این حقیقت تهی هستند.
عضو هیات علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو هیات علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام