نگارنده در طول تحقیق تلاش نمود تا به این پرسش اساسی که "چه عواملی مانع تحقق جامعه مدنی در دوره اول ریاست جمهوری آقای خاتمی بوده است"، پاسخ گوید. در پاسخ به آن فرضیهای این گونه مطرح شد که فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه ما مانع تحقق جامعه مدنی شده است. ما ابتدا به تعریف جامعه مدنی در لغت و اصطلاح و سپس به تبیین مفهوم آن از دیدگاه متفکران سیاسی غرب پرداخته ایم و بیان داشتیم که جامعه مدنی مورد نظر آقای خاتمی ریشه در مدینة النبی دارد و جامعه مدینةالنبی تفاوت ماهوی با جامعه مدنی غرب دارد. در بخش دیگر به بررسی انواع فرهنگ سیاسی پرداختهایم و فرهنگ سیاسی از دیدگاه آلموند را به سه نحو محدود، تبعی، مشارکتی توضیح دادهایم و در ادامه به فرهنگ سیاسی ایران در دو دوره قبل و بعد از انقلاب چنین اشاره کردهایم که فرهنگ سیاسی قبل از انقلاب دارای مؤلفههایی چون اقتدارگرایی، خشونت و ستیز، توهم توطئه، تقدیر گرایی، مطلق گرایی، و... بوده است و فرهنگ سیاسی بعد از انقلاب سه وجه مختلف، اقتدار کاریزماتیک، الیگارشیک و دموکراسی را به خود گرفته است. همچنین در ادامه به بررسی کمی و آماری دو شاخصه از جامعه مدنی (مطبوعات و احزاب) در دو دوره قبل از دوم خرداد ۷۶ و دوم خرداد ۷۶ تا سال ۷۹ پرداختهایم نتیجه این که مجموع نشریات مجوز گرفته و منتشر شده و تیراژ نسخههای مطبوعات در کشور در این دوره چهار ساله نسبت به قبل دو برابر شده است و مجموع احزاب سیاسی که مجوز فعالیت سیاسی دریافت کردند نسبت به دوره قبل به سه برابر تغییر یافته است. بدنبال بررسی مقایسهای مطبوعات و احزاب در دو دوره به حقوق مطبوعات و احزاب در جامعه مدنی اشاره شده است. و گفتهایم حقوقی را که مطبوعات و احزاب در جامعه مدنی دارا میباشند خلاء و فقدان آن حقوق در مطبوعات و احزاب کشور ما مشاهده میشود بدین نحو که مطبوعات در کشور ما اطلاع رسانی شفاف ندارند و از آزادی بیان برخوردار نیستند و با تهدیداتی از قبیل توقف مطبوعات و اصلاح قانون مطبوعات در این دوره مواجه شدند. بنابر نظر گروهی که قائل به وجود آزادی بیان هستند، قلم بدستان و روزنامه نگاران ما پختگی لازم را برای فضای آزادی بیان ندارند و با هتک هرمت و توهین به افراد و شخصیتها و ارزشها و احکام اسلامی فضای جامعه را نا آرام میکنند و احزاب هم در کشور ما از بالا به پایین شکل میگیرند و بیشتر دستوری هستند همچنین احزاب ما دارای استقلال نیستند و نوعی وابستگی فکری یا مالی به افراد یا دولت از خود نشان میدهند و بیان کردیم که نهادهای سنتی مانند روحانیون و بازاریان که از دیر باز در کشور ما شکل گرفته اند برخی از کار ویژههای احزاب را تصاحب میکنند و این باعث میشود که احزاب جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا نکنند. سرانجام باید گفت که این نحو رفتار احزاب و مطبوعات متأثر از فرهنگ سیاسی در کشور می باشد. فرهنگ سیاسی که سالها ریشه در ستیز و خشونت و عدم تساهل و تسامح، توهم توطئه، تقدیر گرایی، مطلق گرایی و غیر مشارکتی داشته است، همچنان در روح مردم و نهادهای سیاسی ما عجین است و فرهنگ مشارکتی تازه تأسیس در سال ۷۶ با توجه به رشد مطبوعات و احزاب راه به جایی نبرده است. لذا این موانع باعث شده که جامعه مدنی در این چهار ساله تحقق نیابد.
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی