مقالهای که در پیش رو دارید درباره آزادی است. در این مقاله سعی شده آزادی را از نظر شهید مطهری و اریک فروم با تکیه بر آثاری که از خود بر جای گذاشته اند، سنجیده شود. در ابتدا به خاستگاه و مبانی نظری آنها توجه شده است یعنی به نوع جهان بینی و نگاه هستی شناسانه این دو اندیشمند توجه شده است و در مرحله بعد آراء این متفکرین در زمینه معرفت شناسی و انسان شناسی مورد ارزیابی قرار گرفته است. مبانی معرفت شناسی با سه راهشناخت که عبارتند از: روش حسی - تجربی، روش عقلی، روش وحیانی عنوان شده است که وجه افتراق این دو متفکر در روش وحیانی است به گونه ای که مطهری به هر سه راه شناخت اعتقاد دارد و فروم تنها روش تجربی و عقلی را مدنظر دارد. در باب انسان شناسی، ابتدا ساحتهای وجودی انسان و بعد طبیعت مشترک انسانها و در کل انسان شناسی از منظر اسلام بیان شده است که در آن به فطرت آدمی و ویژگی مشترک در ذات انسان اشاره میگردد. فروم نگاه بینابینی به انسان دارد نه انسان را ذاتا شرور میداند و نه به نیکی بنیادی انسان تأکید دارد، فروم در تعریف انسان بر قوه تفکر تأکید دارد به زعم وی انسان به مدد خرد و عقل به حقیقت میرسد. بحث انسان شناسی از نظر شهید مطهری با تأکید بر قوه عقل و نیروی فکر شروع شده و سپس به توانایی هایی از قبیل آگاهی مرکب بودن، اختیار و مسئولیت به عنوان اصول انسان شناسی اشاره میشود. در ادامه به آزادی و موانع آزادی از نظر این دو اندیشمند اشاره میشود اریک فروم برای بحث در نورد آزادی از شرایط تاریخی و ستیز تاریخی حاکم بر انسان شروع میکند و با توضیح این شرایط و ویژگیهای انسان در این دوره و شرح شکل گیری پروتستاتیزم و تفاوت آن با مذهب کاتولیک بحث را ارائه میدهد و در ادامه انواع آزادی و مکانیسمهای گریز از آزادی را بیان میدارد. بحث مطهری درباره آزادی از تعریف آزادی شروع میشود و بیان انواع آزادی و موانع بر سر راه آن در ادامه می آید. در پایان کار مقایسهای در تمام مقولات ارائه شده از سوی هر دو اندیشمند صورت گرفته است.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
همکار آموزشی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / مدیر کل رصد دفتر تبلیفات اسلامی حوزه علمیه قم