قاعده نفی سبیل یکی از قوانین مهم در زمینه سیاست خارجی است، در عین حال نحوه ارتباط آن با سیاست خارجی چندان مشخص نشده استو معلوم نیست که قاعده مورد نظر چگونه در سیاست خارجی جای می گیرد و کدام چهارچوب مفهومی می تواند آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد، بهمین مناسبت سوال اصلی در این پژوهش مطرح شده است که: چگونه می توان قاعده نفی سبیل را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطالعه کرد؟ در پاسخ به سؤال فوق با توجه به دو مفهوم "استراتژی و توان ملی" پرداخته شده و سعی شده است با توجه به این مفاهیم قاعده نفی سبیل را در ابعاد نظری و عملی مورد مطالعه گذاشت. لذا در ادامه پژوهش گفته شده است که "سیاست نه شرقی و نه غربی" استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی دو دهه گذشته بوده است و از این طریق با قاعده نفی سبیل ارتباط برقرار می کند با توجه به اینکه مفهوم، هم قاعده نفی سبیل و هم سیاست نه شرقی و نه غربی استقلال است، لذا سیاست فوق وظیفه راهبردی قاعده نفی سبیل را در سیاست خارجی بعهده دارد، همچنین توان کلی نقش قابل ملاحظهای در ایجاد قدرت و استقلال برای پیشبرد سیاست خارجی دارد. با توجه به اینکه اکثر مفسرین قاعده نفی سبیل را مشروط به توانائی و قدرت مسلمانان نمودهاند لذا ارتباط آن با سیاست خارجی مشخص میشود و نشان میدهد که قاعده نفی سبیل که اشاره به برتری مسلمین بر کفار و عدم سلطه آنان بر مسلمانان دارد در صورتی عملی میشود که امکانات بالقوه مسلمانان تبدیل به امکانات بالفعل شود، به همین مناسبت به امکانات و محدودیتهای محیطی قاعده اشاره شده است. و در پایان گفته شده است که قاعده مزبور در طی دو دهه گذشته مورد نظر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده و هست و در راستای عملی نمودن آن تلاشهایی صورت گرفته است.
دانشیار گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام معاون آموزش و فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی