جامعه اسلامی در قرون اخیر به ضعف گرایش پیدا کردند و دوره انحطاط علمی و اجتماعی و سیاسی اسلام پیش آمد. مسلمین از اوج عزت و عظمت گذشته خویش فرو افتادند و تمدن اسلامی رو به افول و خاموشی رفته است. پژوهش حاضر درصدد به دست دادن علل و عوامل عقب ماندگی جوامعه اسلامی از دیدگاه مطهری و علامه اقبال لاهوری است. ما اقبال و مطهری را به عنوان دو مصلح جامعه مسلمین می دانیم و می نامیم، که به وضع جامعه بشری و اسلامی و جامعه ای که خودشان در آن زندگی می کردند می اندیشیدند و برای نجات و بیداری و آزدیش جهاد می کردند. جریان اصلاح طلبی دینی و احیای تفکر اسلامی بود که طی آن مصلحان دین، خواهان تغییرات و اصلاحات از مواضع دین و یا مبانی و اهداف دینی و اسلامی و حل و رفع موانع توسعه و علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین شدند. مطهری و اقبال هر دو بر عواملی همچون، فاصله گرفتن از تعالیم و ارزش های اسلامی و غفلت و فراموشی آنها، استبداد، استعمار، جدایی دین از سیاست، دنیا پرستی و... تأکید می کردند و اینها را عوامل عقب ماندگی جامعه اسلامی به شمار می آوردند. در این نوشتار مهمترین علل و عوامل عقب ماندگی از دیدگاه این دو متفکر مورد مطالعه قرار گرفته است. هر دو متفکر در این راستا احیای اندیشه دینی و بازگشت به خویشتن اسلامی را بیش از پیش مورد تأکید قرار می دارند.
دانش آموخته و همکار آموزشی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / نمایندهٔ مردم ولایت غزنی در دوره شانزدهم (پارلمان افغانستان) / رئیس دانشگاه خاتم النبیین (ص) کابل
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران