همان گونه که همگی «ما» در محیط شهری زندگی می کنیم، اما اغلب احساس می کنیم که کنترل کمی بر نیروهای شکل-دهنده آن داریم. سؤال روشنی که به ذهن متبادر می شود آن است که چه کسی یا گروهی و براساس چه منافعی، این شرایط را شکل داده و تغییر و تحول در محیط مصنوع را سازماندهی می کنند؟ و آیا فرایندهای منجر به این شرایط، طبیعی تلقی می شوند یا تحمیلی؟ بر این ذهنیت رابطه ی قدرت شهری و فضای شهری در چهار منطقه شهر قم به عنوان یکی از شهرهای بزرگ کشور مورد بررسی قرار گرفت. بررسی پیشینه ی تحقیق فرازهایی از چارچوب نظری پژوهش را به دنبال خویش کشید که بنابر مطالعه قدرت در اجتماعات محلی و اخذ تئوری رژیم به عنوان مبنا در تحلیل این رساله، قدرت شهری با تعریف عملیاتیِ اعمال قدرت افراد، گروه ها و یا نهادها توسط مؤلفه ها، عناصر، سطوح و سازوکارهای قدرت رانی بر منابع یک شهر در پژوهش حاضر روبرو شد، با اتخاذ قدرت به مثابه «نهاد» و حاکمیت به مثابه «ساختار»، ساختار حاکمیت را ترتیبات نهادی - میانجیِ تبدیل نهاد قدرت به شکل های فضایی- کالبدی تعریف کردیم. به عبارتی نهاد قدرت برای بروز و عملیاتی شدن اهداف و خواسته های خود نیازمند یک ساختار حاکمیتی متناسب بوده و از این بابت اصطلاحاً «دولت خواه» است. ساختار حاکمیتی نیز برای استقرار و اعمال حکومت خود نیازمند برخورداری از قلمرویی معین با فرم و سازمان فضایی متناسب با ویژگی های خود بوده و به قلمروخواهی می پردازد. روابطی که در نهایت بین سه عنصر دولت، بخش خصوصی و شهروندان برقرار می شود و الگوسازی آنها تابعی از نوع روابط بین این عناصر با یکدیگر و با سه حوزه مذکور است. لذا در این پژوهش جهت ارزیابی فرضیه ی پژوهش که به نظر می رسید بین فضای شهری و قدرت شهری نابرابری وجود داشته باشد، شاخص های شهری در سطح مناطق چهارگانه شهر قم به وسیله داده های مورد نیاز از دادههای نتایج تفصیلی سرشماری نفوس و مسکن سال 1385 و گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد و اطلاعات طرح جامع و تفصیلی شهر قم استخراج گردید که از روشهای استاندارد شده برای استاندارد کردن دادهها، و ضریب دهی برای از بین بردن ناهمگنی شاخصها در هر مقطع به کار رفت. آزمون فرض اصلی پژوهش در سطح کلان، مقایسه معناداری تفاوت شاخصهای شهر (شهرستان و استان) قم نسبت به شاخصهای کل جمعیت شهرنشین کشور، نشان داد که نابرابری قدرت شهری بر فضای شهری قم نسبت به مناطق شهری کشور تایید نمیشود اما آزمون فرض اصلی پژوهش در سطح مناطق چهارگانه شهر قم نیز نشان داد که نابرابری قدرت شهری بر فضای شهری قم در منطقه یک و دو تایید می شود. اما اختلاف-ها آن قدر نیست که بتوان به طور قطع فرض پژوهش را در سایر مناطق شهری قم، در حد معنا داری تفسیر کرد. در پایان پژوهش نیز به پیشنهاداتی اشاره گردید. کلمات کلیدی :تبیین- قدرت شهری- فضای شهری- نابرابری- شهر قم.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق
همکار آموزشی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / مدیر کل رصد دفتر تبلیفات اسلامی حوزه علمیه قم