یکی از مهمترین و متأخرترین نظریات در مورد رابطه دولت و جامعه، نظریه حوزه عمومی است. این نظریه وضعیت موجود را در جوامع مدرن بحرانی دانسته و خروج از آن را تنها از طریق به رسمیت شناختن سه حوزه متمایز اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ممکن میداند. حوزه اقتصادی، علایق خصوصی و جزئی افراد در تمامی فعالیتهای آنها را در جهت کسب منافع شخصی شامل میشود. در مقابل، حوزه سیاسی به اداره علایق کلی و انضمامی افراد که به شکل قدرت عمومی نمایان میشود، ارتباط پیدا میکند. در حد فاصل میان این دو حوزه، حوزه عمومی قرار دارد. این حوزه به مجموعه ای از کنشها و نهادهای فرهنگی اطلاق میشود که این امکان را به افراد میدهد تا فراتر از منافع خصوصی و جزئی و فارغ از دخالت قدرت دولتی درباره مسایل کلان و عمومی به اظهار نظر و بحث و گفتگوی آزاد پرداخته و از این طریق به اجماع، توافق و علایق کلی و انضمامی دست یابند. این رسأله با بهرهگیری از مبنای تئوریک بالا به بررسی رابطه موجود بین نگرشهای سیاسی - دینی کنونی ایران در مورد حوزه عمومی و جدال فضیلت و آزادی میپردازد. بر این اساس، پرسش اصلی این است که محور اصلی تمایز بین نگرشهای سیاسی - دینی کنونی ایران در مورد حوزه عمومی چیست؟ در فرضیه پیشنهادی، محور این تمایز تقابل غایت گرایی - انسان گرایی، اخلاق گرایی - حقوق گرایی و ساختار اجتماعی - سیاسی عمومی - ساختار اجتماعی - سیاسی افقی دانسته شده است. بدین ترتیب، این پژوهش نخست در مرحله توصیف، امکان و عدم امکان حوزه عمومی را در هر یک از نگرشها مورد بررسی قرار میدهد و سپس در مرحله تبیین، چرایی آن را در جدال فضیلت و آزادی جستجو میکند. بر این اساس، این پژوهش حول سه نگرش فضیلت مدار، آزادی محور و گزینشی - ترکیبی سازمان یافته است.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران