در این پایاننامه که با عنوان «جریانهای اسلامی و سقوط امپراتوری عثمانی (با تأکید بر وهابیت)» نگاشته شده است، عوامل داخلی و خارجی سقوط بزرگترین دولت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. این رساله که با استفاده از "نظریه ساختار ـ کارگزار" پژوهش گردیده، بر آن است که افول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، پدیدهای تک علتی نبود؛ بلکه ساختار و کارگزار داخلی و خارجی، در فرایندی تعاملی، عثمانیها را به ضعف کشانده و سرانجام ساقط کردند. در این میان، نقش عربهای اهل سنت ـ «شرفای مکه» از یک سو و «آل سعود و وهابیان» از سوی دیگر ـ بسیار ریشهای و اساسی بود؛ چنان که آنان با همدستی پنهانی و اتحاد آشکار با دشمنان اسلام و قدرتهای استعماری، موجبات شکست عثمانیها در سرزمین پهناور حجاز، عراق و شامات را فراهم آوردند. این عملکرد آنها باعث ایجاد غدهای سرطانی به نام اسرائیل در منطقه اسلامی نیز گردید. در واقع، در زمانی که از تمام مسلمانان انتظار حمایت از بیضه اسلام میرفت، وهابیون و حاکمان عربستان، نه تنها همانند شیعیان و بسیاری از اهل سنت، از امپراتوری عثمانی دفاع نکردند بلکه به طمع دستیابی به حکومت، به آرمان وحدت اسلامی خیانت کرده، با یهود و نصاری همداستان شدند. البته حکومت عریض و طویل عثمانی، چالشهای فراوانی نیز در داخل خود داشت که امپراتوری را به لحاظ سیاسی، اقتصادی، نظامی و جغرافیایی در سراشیبی قرار داده بود؛ اما وهابیون میخ آخر را بر تابوت مرد بیمار اروپا کوبیدند. کلمات کلیدی: امپراتوری عثمانی، ساختار، کارگزار، افول، سقوط، وهابیت.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران