رساله حاضر درصدد بررسی تحول نظریه حکومت اسلامی در دهه دوم انقلاب اسلامی ایران میباشد. در باب حکومت اسلامی نظریات مختلفی وجود دارد که هر یک از این نظریات، تعریف خاصی از حکومت اسلامی و ویژگیهای آن ارائه نمودند. نظریهای که در این پژوهش به عنوان نظریه حکومت اسلامی قلمداد میشود، نظریه ولایت فقهاست. چرا که این نظریه متعلق به حضرت امام خمینی بنیانگذار حکومت اسلامی بوده و در واقع پایه و مبنای حکومت اسلامی ایران را تشکیل می دهد. نظریه حکومت اسلامی در دهه اول انقلاب اسلامی در قالب نظریه ولایت انتصابی نمایان میگردد. ولایت انتصابی قائل به مشروعیت الهی ولی فقیه میباشد. با گذشت زمان، در دهه دوم انقلاب شاهد تغییر نظریه های غالب بر حکومت از انتصاب به انتخاب میباشیم. دیدگاه ولایت انتخابی قائل به مشروعیت الهی - مردمی ولی فقیه میباشد. در این پژوهش ضمن پرداختن به مفهوم حکومت اسلامی به نظریههای ولایت انتصابی و ولایت انتخابی نیز پرداخته شده و بررسی تطبیقی میان این دو نظریه و نتایج اعتقاد به هر یک از این اندیشهها، در جامعه و حکومت بعمل آمده است. تغییر اندیشه غالب در دهه دوم نسبت به دهه اول، منجر به تغییر یکسری از عناصر بنیادین حکومت میشود که از آن میتوان به تحول نظریه حکومت اسلامی یاد نمود. از آنجایی که تغییر و تحولات ایجاد شده نقش بیشتری را برای رأی و نظر مردم قائلند، میتوان گفت که این تحولات پیوند بیشتری را با اصول جمهوریت نظام برقرار نموده اند.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی