در مباحث فلسفی و کلامی اثبات شده که خداوند موجودی است که کمال مطلق است و هیچ نقص و جهت امکانی ای در او وجود ندارد لذا هیچ صفت کمالی ای را نمی توان فرض کرد مگر اینکه این صفت به نحو اتم و اعلی در خداوند متعال وجود دارد.وحدانیت، عدل، قدرت، رحمت، حکمت، از جمله صفات کمالیه است که وجودش در خدایی که کمال مطلق است ضروری است و این صفات در علم کلام به اثبات رسیده لکن این صفات با شبهاتی تحت عنوان شرور روبروست که هر انسانی کم و بیش با آن ها مواجه بوده و در زندگی با آنها دست و پنجه نرم میکند که این باعث مضاعف شدن اهمیت بررسی این مساله می شود. لذا بر آن شدیم که در این نوشتار به نقد و بررسی این شبهات و راه حل های آن از نگاه علامه طباطبائی با تکیه بر المیزان بپردازیم. شر در نگاه علامه حقیقتی جز نیستی و عدم ندارد لکن نه مطلق نیستی بلکه نیستی از قبیل عدم ملکه لذا شر عدمی است که به لحاظ اضافه به یک سری از موجودات دارای حظ و بهره ای از وجود است و از همین جهت است که بالتبع مورد قصد و جعل الهی واقع می شود و اگر به برخی از موجودات اطلاق شر می شود بر اساس سببیت و مقارنت آنها با عدم ذات یا کمالات یک ذات است که به این دسته از موجودات اطلاق شر بالعرض و المجاز می شود. علامه طباطبائی در مقام پاسخ به شبهات شر و تحلیل چرایی و حکمت شناسی شر به طور کلی دو راه حل ارائه می دهند؛ راه حل فلسفی و راه حل غیر فلسفی. در راه حل فلسفی ایشان دو تقریر یا دو بیان ارائه میکنند؛ یکی نیست انگاری شر در پاسخ به ثنوی ها و دیگری نیست انگاری شر در توجیه شرور بالعرض . در راه حل غیر فلسفی می توان گفت ایشان یک پاسخ واحد متشکل از پنج جزء یا پنج محور ارائه می کنند که همگی این ها در کنار هم و با هم پاسخ گو و تفسیرگر شبهات شرور است و در پایان به نحوه تعلق اراده الهی به تحقق شرور پرداخته و روشن شده است که در نگاه علامه شرور چون عدم ملکه اند حظی از وجود داشته لذا مورد قصد و اراده ثانوی و بالتبع الهی واقع می شوند.
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام