عملگرایی رویکردی نامبناگرا در حقوق مدرن است که با عنایت به ضرورت ایجاد توسعه اقتصادی در کشورهای مسلمان در مساله حق مالکیت و در اموری همچون إصلاحات اراضی، املاک وقفی و ارث بر حقوق تحقق یافته اسلامی تأثیر گذاشت اما دامنه تاثیر آن از ساحت حقوق مدنی فراتر رفته و اینک به کل مباحث فقه سنتی تسری پیدا کرده است. این نوشتار توضیح میدهد که گونه تاثیرپذیری حقوق اسلامی از عملگرایی، منبع معرفتی فقه و حقوق اسلامی را به عقل ابزاری فروکاسته و نوعی عرفگرایی بیبندوبار را ترویج کرده است. در واقع فقدان تحلیل معرفت شناختی از عملگرایی مدرن حقوق از یک سو، و غفلت از ظرفیت های واقع گرایانه فقه سنتی سبب شده تا عملگرایی به سمت اضمحلال فقه سنتی حرکت کند. نفوذ رو به رشد رویکردهای عملگرای مدرن حقوق در فقه سنتی کشورهای مسلمان اعم از مصر و عربستان، و گرایش جریان روشنفکر دینی در ایران به این رویکرد، نشان از آن دارد که عملگرایی حقوق مدرن از پایگاه مهمی در میان اندیشمندان کشورهای مسلمان برخوردار شده است. این نوشتار با شناسایی ظرفیتهای واقعگرای فقه سنتی، از امکان تعامل عملگرایی مدرن حقوق با فقه سنتی دفاع میکند و با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی، ابعاد معرفت شناختی عملگرایی مدرن و ارتباط آن با نیازهای اجتماعی کشورهای مسلمان را میکاود. توجه رویکرد عملگرا به توسعه مطالعات تجربی در حقوق، و ارتباط فقه سنتی با واقعیت خارجی از طریق مناسبات حکم و موضوع میتواند نقطه عطف فقه سنتی و عملگرایی باشد و منجر به توسعه مطالعات تجربی در فقه سنتی گردد. تفاوت در آنست که این سنخ از مطالعات در فقه و حقوق اسلامی کاملا مبناگرایانه بوده و از روش نامبناگرای عملگرایی مدرن حقوق پیروی نمیکند.
عضو هیات علمی گروه فقه مضاف و معاون آموزشی و فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی