چکیده معرفتشناسی اخلاق به عنوان یکی از مسائل فرا اخلاق و نوعی از معرفتشناسی مقید یا مضاف با نگاهی عقلی و از بیرون، مفاهیم و قضایای اخلاقی را مورد بررسی معرفتشناختی قرار میدهد. مسائل معرفتشناختی متعددی از قضایای اخلاقی میتوان ارائه کرد که مهمترین آنها توجیه یا معیار اثباتی صدق آنهاست. این رساله که نظریه بداهت قضایای اخلاقی را دنبال نموده است، با روشی کاملاً عقلی و معرفتشناختی ابتدا عقلی بودن و سپس یقینی بودن قضایای اخلاقی را اثبات کرده و در نهایت برخی از قضایای اخلاقی را از بدیهیات شمرده است. با فحص نسبتاً کاملی که در آثار و آراء حکمای اسلامی به ویژه قائلان به بداهت انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که دو قضیه «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» از سنخ اوّلیات است که بر اساس نظریه «مبناگرایی»، همه معرفتهای نظری اخلاق به این دو قضیة پایه مبتنی میگردند. همچنین انسان برخی مصادیق این دو قضیه را به طور حضوری در خود مییابد. از این رو، برخی قضایای اخلاقی از قبیل وجدانیات نیز به شمار میروند. این قضایا در هر دو صورت خودْ موجّه و دارای صدق ذاتی است و نیاز به اثبات ندارد. با تقریر خاصی که از نظریه بداهت ارائه شده، میتوان به خوبی از این نظریه دفاع کرد و به دیدگاههای مخالفان آن؛ یعنی قائلان به شرعی بودن، مشهوری بودن و نظری بودن قضایای اخلاقی پاسخ داد. همچنین برخی قضایای اخلاقی تحت هر شرایطی ثابت و مطلق هستند. لکن برخی دیگر متناسب با تغییر شرایط، تغییر میکنند اما چون این شرایطْ واقعی هستند از این رو موجب نسبیتگرایی نمیشود. کلمات کلیدی: معرفتشناسی قضایای اخلاقی، عقلی بودن قضایای اخلاقی، یقینی بودن قضایای اخلاقی، بداهت قضایای اخلاقی، اطلاق قضایای اخلاقی.
استادیار گروه اخلاق اسلامی دانشگاه معارف اسلامی
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو گروه فلسفه وكلام و معاون پژوهشی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)