فیلسوفان معاصر، تفاسیر متعددی از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت دارند. مهمترین اختلاف مفسران اصالت وجود ، در خارجیت داشتن یا عدم خارجیت داشتن ماهیت است. اینان یا ماهیت را اساساً در خارج موجود نمیدانند و آن را صرفاً ساختهوپرداخته ذهن آدمی میدانند و یا خارجیتی برای آن قائلاند. از میان آنان که برای ماهیت خارجیت قائلاند برخی آن را عین وجود می دانند. لکن برخی ماهیت را عین وجود ندانسته بلکه حد وجود میدانند که این حد از موجود محدود خارجی اخذ میشود. اینان یا معتقدند که ماهیت حدی وجودی است و ثبوتی در عالم واقع دارد و یا معتقدند که این حد امری عدمی است و هیچ نحوه ثبوتی ندارد و تاجایی که برخی معتقدند ماهیت در عالم خارج سراب محض است. در این تحقیق، سه تفسیر از مهمترین تفاسیر اصالت وجود را بررسی کردیم و نیز با برشمردن ویژگیهای هر تفسیر، به تبیین دقیق مدعای هر تفسیر پرداختیم. سپس برخی لوازم معرفتشناختی ناشی از هریک از تفاسیر را بررسی کردیم. اگرچه مبحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت ، مبحثی هستی شناسانه است؛ لکن نتایج معرفت شناسانه بسیاری دارد و بخش های وسیعی از مباحث معرفت شناسانه را تحت تاثیر خود قرار داده است. از آنجا که واقع را از هر سنخی بدانیم، کیفیت و نحوه شناخت به واقع متفاوت خواهد بود، لذا اختلاف در تفسیر اصالت وجود، به اختلافات معرفتشناختی منجر خواهد شد. اگر واقع فقط از سنخ وجود دانسته شود، یا هم از سنخ وجود و هم از سنخ ماهیت دانسته شود ،درهر مورد باید مطابقت ذهن و عین را در علوم حصولی توجیه کرد. با بررسی مهمترین فروع اصالت وجود مانند بحث نفس الامر ، کلی طبیعی ، قاعده فرعیت ، وجود ذهنی ، معقول ثانی، واقع گرایی و .... مشخص شد تفاسیری که در آنها ماهیت هیچ نحوه خارجیتی ندارد، از نظر معرفت شناختی قابل دفاع نمی باشد.