موضوع پژوهش بررسی تطبیقی فلسفه اجتماعی در دیدگاه استاد مطهری و استاد مصباح یزدی می باشد. سؤال اینگونه مطرح میشود که وجه تشابه و تمایز فلسفه اجتماعی در دیدگاه این دو شخصیت در چیست؟ فرض بر این است به جهت آنکه هر دو ایشان از مبانی فلسفی مشابهی برخوردارند، تشابهات بیشتری در این زمینه داشته باشند. ابتدا برای آنکه بتوان به بررسی فلسفه اجتماعی در آثار ایشان پرداخت؛ نیاز است تا دانسته شود که فلسفه اجتماعی چیست و در چه زمینههایی بحث میکند و چه محورهایی دارد فلسفه اجتماعی در زمینه هستی و وجود جامعه و ابعاد هنجاری جامعه بحث میکند. در مبحث هستی جامعه به طور کلی گفته میشود که اصالت با فرد است یا با جمع و در مبحث هنجاری به بایدها و نباید و آنچه مطلوب و ارزش است توجه میشود. استاد مطهری در زمینه اصالت جمع یا فرد، به جهت آنکه برای جامعه شخصیت و اراده و روح قائل است و وجود جامعه را حقیقی می داند، اصالت را به جمع در کنار اصالت فرد میدهد. یعنی هم فرد اصیل است و هم جمع. ولی استاد مصباح وجود جامعه را اعتباری میداند نه حقیقی؛ به همین دلیل اصالت را به فرد می دهد نه جمع. استاد مطهری سنت و قانون را برای جامعه قبول دارد، استاد مصباح هر چند وجود جامعه را حقیقی نمیداند ولی برای قانونمند بودن جامعه، حقیقی بودن وجود جامعه را لازم میداند. انسان از نظر هر دو ایشان موجودی است دارای غرایز و احساسات مختلف و میتواند با اراده و اختیار خویش راه حق و کمال را طی کند یا راه نادرست و انحراف را. در ابعاد هنجاری نیز به شاخصههای آزادی، عدالت، جامعه آرمانی و تغییر و تکامل در آثار استاد مطهری توجه شده و از نگاه استاد مصباح نیز بیشتر این شاخصه بجز عدالت مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آرمانی از نظر هر دو ایشان جامعهای است که براساس احکام مقررات الهی باشد که همان حکومت وعده داده شده به مؤمنان از سوی خدا است. جامعهای که در آن خیر و خوبی و نیکی ارزش و بدی و زشتی ناپسند است. در واقع حکومت حضرت مهدی همان حکومت حقی که بر جهان استقرار مییابد، است. ایشان آزادی را به شکل مطلق نمی پذیرد بلکه آزادی را محدود به حدود مشخصه در مبانی اسلام میداند و آزادی را برای رسیدن به کمال نهایی میداند. انسان آزاد است تا به کمال و قرب الهی برسد نه اینکه به اسفل السافلین نزول کند. جهان از نظر این دو متفکر ثابت نیست بلکه متغییر است و تغییر در جامعه و تاریخ دفعی نیست بلکه تدریجی است. عامل این تحولات را انسان میدانند. بنابر آنچه گفته شد، به نظر میرسد که وجه تشابه در دیدگاه این دو متفکر درباره فلسفه اجتماعی بیشتر باشد تا وجه تمایز.
عماد افروغ (زاده ۱۳۳۶ در شیراز) نویسنده، جامعهشناس و نظریهپرداز علوم اجتماعی است. او نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود. استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی / عضو هیات امنای دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی