در این نوشتار با روشی توصیفی و تحلیلی در صدد پاسخ به این سوال هستیم که انتقادات به تحلیل تنجیمی از تحولات سیاسی جمهوری اسلامی چیست؟ ابتدا مبانی معرفتی و روشی و هستیشناسانه تنجیم و سیاست را مقایسه کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مشابهت بین آنها وجود دارد و ادبیات مشترک و تعامل بین این دو حاصل میگردد. در مرحله دوم به تدوین احکام نجومِ مرتبط با سیاست پرداختیم و نشان دادیم که احکام نجوم در تعامل با قدرت گسترش یافته است و دامنه آن به مباحثی شامل دلائل ظفر بر سلطنت، تعیین شخص و زمان ظفر، هنگام جلوس سلطان و درباریان، سیرت و عمر سلطان، ثبات سلطنت، رفاه اجتماعی و سعادت احوال طبقات مردم، آغاز جنگ و پیروزی در آن، حاجات سلطان، مشورت کردن، دوستان و دشمنان و ولایتعهدی کشیده میشود. نیز قوت و ضعف کواکب، ادوار فلکی، دلائل بروج، منازل قمر، ایام و ساعات، دلائل اراضی، فردارها و سهمها به صورت عامّ بر تحلیل تنجیمی اثر دارند. در مرحله سوم با استفاده از الگوی قوت و ضعف کواکب و نظرات آنها نشان دادیم که الگویی تکرار شونده هنگام شورشهای خیابانی در دوران جمهوری اسلامی وجود دارد که رکن آن ضعف نسبی خورشید، قوت ماه، تقابل آنها و همیاری مریخ با ماه است. همچنین از طریق فردارها مطابقت و همزمانی تاریخی دورههای نجومی را با تغییر فاز سیاسی در جمهوری اسلامی نمایش دادیم. در بخش آخر به انتقادات وارد شده به تحلیل تنجیمی پرداختیم. قیاسناپذیری تنجیم، شرایط روانشناختی منجم و سائل، آزمونناپذیری تجربی، گستردگی متغیرهای مزاحم، نظریه حدوث، وجود اسباب غیرتنجیمی، نادرستی مبانی هستیشناسانه تنجیم، نادیده گرفتن کوکب اورانوس و نپتون، بیمعیاری گزینش پارادایمهای رقیب در تنجیم، نمونههای ناکارآمدیِ تنجیم، رد اسلامی، کلی بودن تحلیل منجّم، باز بودن تفسیرهای متباین و امکان عدم رخداد تغییر فاز را به عنوان اهمّ انتقادات وارد شده به تحلیل تنجیمی برشمردیم.
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / مدیر شبکه چهار صدا و سیما
عضو هیات علمی گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام