عمده عرفانهای نوظهور نگاهی ویژه و نو به انسان و جایگاه او در هستی دارند که در بسیاری از موارد منجر به اومانیسم میگردد. ازجمله عرفانهای نوظهور، عرفانی است که توسط دیپاک چوپرا تبلیغ میشود. وی در انسان شناسی پنج مبنای مهم دارد که عبارتند از: انسان گرایی، انسان تک ساحتی (ذهن گرایی)، خلاقیت، تکامل گرایی، جاودانگی و اختیار. مساله اصلی این است که از منظر حکمت متعالیه چه انتقادهایی نسبت به مبانی انسان شناختی معنویت های غیردینی از جمله مبانی دیپاک چوپرا وارد است؟ چوپرا معتقد است انسان بهواسطه ذهن خود دارای توانایی مطلق است که بدون نیاز به ادیان الهی میتواند رفتاری خدایی داشته باشد و هم در جهان مادی و کائنات تصرف کند و هم باعث مریضی یا بهبودی جسم خود شود. انسان می تواند در مراحل هفتگانه که برای شناسایی خدا انجام می گیرد به تکامل معنوی دست یابد. برای جاودانه شدن نیز معتقد است همه پدیده ها از انرژی و آگاهی ساخته شده اند و انسان پس از مرگ به خزانه انرژی و آگاهی بی انتها می پیوندد و جاودانه می گردد. نوشتار پیش رو پیش رو خوانشی انتقادی از مبانی انسان شناختی معنویت های غیردینی (مورد مطالعه: دیپاک چوپرا) بر اساس حکمت متعالیه می باشد. به این صورت که مبانی پنجگانه انسان گرایی، انسان تک ساحتی(ذهن گرایی)، تکامل گرایی، جاودانگی و خلاقیت انسان که در معنویت های غیردینی به ویژه کتاب های دیپاک چوپرا مطرح شده است با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استخراج گردیده و بر اساس آراء ملاصدرا مورد بررسی انتقادی قرار گرفته و مشخص گردید که از نگاه فلسفه اسلامی ذهن انسان نمیتواند در کنار نفس و بدن بهعنوان ساحت سوم وجود انسان بهحساب بیاید بلکه از شئون نفس بوده و تواناییهای انسان مربوط به نفس انسان است که در صورت تقویت نفس، تواناییها نیز افزایش مییابد. نفس و ذهن انسان دارای توانایی های بالقوه بوده و در صورت تکامل آنها و تقرب به خدای متعال میتواند موجب خلاقیت در خود و غیر خود شود و بهعنوان خلیفهالله و با اذن الهی در هستی امکانی دخل و تصرف کند. تکامل انسان نیز در سایه عمل به دستورات الهی بوده و آن بعدی از انسان که جاودانه می گردد نفس انسان است. اعمال انسان از همان حیث که منسوب به اوست از همان حیث نیز به خدای متعال انتساب دارد.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
مدرس حوزه علمیه قم، پژوهشگر عرفان و ادیان