پژوهش حاضر در رابطه با بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر راهبردهای آمریكا در منطقه خلیج فارس ، این فرضیه اصلی را مطرح می كند كه : انقلاب اسلامی ایران باعث ایجاد تحوّل در الگوی مداخله منطقه ای آمریكا از غیر مستقیم به مداخله مستقیم در منطقه خلیج فارس و توجه روز افزون این كشور به تهدیدهای نامتقارن گردیده است.در راستای آزمون فرضیه فوق ، ابتدا مباحث نظری راهبردهای سیاست خارجی دولتها و عوامل مؤثر بر آنها و نحوه تحوّل در راهبردهای سیاست خارجی آنها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید كه دولتها و به ویژه قدرتهای بزرگ باتوجه به نوع تهدیدات متقارن و نامتقارن ، راهبردهای متفاوتی را برای تأمین منافع ملی خود انتخاب می نمایند. در ادامه، با بررسی راهبردهای آمریكا نسبت به منطقه خلیج فارس بیان شد كه این كشور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، در راستای راهبرد سدّ نفوذ شوروی ، پیمان های زنجیره ای ناتو ، سنتو وسیتو را در محدوه جغرافیایی اروپا تا آسیای جنوب شرقی پدید آورد و ایران را بعنوان عنصر مهمّ حلقه میانی آن (سنتو) و بر اساس اصل دوستونی نیكسون برای تأمین و حفاظت از منافع خویش در منطقه خلیج فارس برگزید. قسمت بعدی این پژوهش به بازتاب انقلاب اسلامی بر راهبرد های آمریكا در منطقه خلیج فارس پرداخت و بیان كرد كه پیروزی انقلاب اسلامی ، حلقه امنیتی ایالات متحده در جنوب غربی آسیا را گسست و این كشور را مجبور به اتّخاذ راهبردهای جدیدی برای جلوگیری از گسترش موج اسلام خواهی و حفظ منافع بین المللی خود در منطقه نمود. ایالات متحده در مرحله اول با روی آوردن به مداخله مستقیم نظامی و ایجاد نیروی واكنش سریع و نهادینه كردن فعّالیت نیروهای نظامی خود در قالب ستاد فرماندهی مركزی و همیاری در ایجاد شورای همكاری خلیج فارس ، در برابر انقلاب اسلامی از خود واكنش نشان داد . در مرحله بعد حمایت همه جانبه از عراق در جنگ علیه ایران و در نهایت رویارویی مسثقیم با نظام جمهوری اسلامی ایران را در راستای الگوی موازنه سازی منطقه ای ، در دستور كار سران این كشور قرار گرفت. با فروپاشی شوروی ، از یك طرف در عرصه سیاست خارجی آمریكا هراس از اندیشه های كمونیستی جای خود را به هراس از[ به اصطلاح] بنیادگرائی اسلامی داد و از طرف دیگر با اشغال كویت توسط عراق ، ایالات متحده برای محافظت از شاهرگ حیاتی نفت ، رهبری مداخله نظامی در منطقه خلیج فارس را در راستای ایجاد نظم نوین منطقه ای و جهانی عهده دار گردید و به دنبال آن با گسترش حوزه منافع ملی و افزایش مداخلات مستقیم ، سیاست محصور سازی دوگانه را در منطقه ، جایگزین سیاست تجهیز یكی در مقابل دیگری نمود.در بخش نهایی این پژوهش هم، ضمن بررسی پیامد های روی كار آمدن نومحافظه كاران در ایالات متحده ، چنین مطرح شد كه هیئت حاكمه این كشور از حادثه یازده سپتامبر به عنوان عنصر شتاب دهنده ، در جهت تحقق نظم نوین جهانی مورد نظر خود بهره گرفت و با اتّخاذ راهبرد مقابله با تهدیدات نامتقارن ، در قالب تئوری مبارزه با تروریسم علاوه بر حمله به افغانستان و تهاجم پیشگیرانه به عراق و اشغال نظامی آن ، به افزایش پایگاه های عملیاتی خود در منطقه اقدام نموده است و برای تضمین امنیت اسرائیل ، تثبیت هژمونی خود و تسلط بر منابع انرژی و به ویژه برای از بین بردن زمینه های استقرار حكومت دینی در كشور های منطقه ، طرح استقرار ارزشهای دموكراتیك در خاورمیانه موسوم به طرح خاورمیانه بزرگ را ارائه كرد. كلمات كلیدی : انقلاب اسلامی ، آمریكا ، راهبرد ، خلیج فارس ، تهدیدات متقارن و نامتقارن ، نومحافظه كاران ، نظم نوین جهانی ، مبارزه با تروریسم ، تهاجم پیشگیرانه ، طرح خاورمیانه بزرگ.
دانشیار گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام معاون آموزش و فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی