موضوع انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار عرفانی و از جهتی فلسفی است. که در طول تاریخ مطمح نظر اندیشمندان در عرصه های عرفانی و فلسفی بوده است. ابن عربی در عرفان نظری علاوه بر مسله توحید، موضوع انسان کامل را مورد توجه قرار داده است و ویژگی ها و ضرورت او در نظام هستی را در بخش عظیمی از کتابهای فصوص و فتوحات ذکر می کند. ابن عربی انسان کامل را آیینه تمام نمای حق و الگو و معیاری برای افراد انسانی می داند که حق تعالی آن گاه که ارادهی شهود ذات خویش را نمود با تمامی اسماء و صفات در انسان کامل تجلی کرد. این جامعیت اسمائی او را شایسته خلیفة اللهی می نماید. از مجرای انسان کامل سایر موجودات فیض الهی را دریافت کرده و وجود و بقاء می یابند. مصداق ولی کامل و ولایت او در نظام تکوین و تشریع یکی از مسائل متشتت در نوشته های عرفانی محسوب می شود که شارحان زیادی سعی در حل این مسئله داشته اند. حضرت امام خمینی اگر چه مبانی بحث خویش را عرفان ابن عربی قرار داده اند؛ اما به عنوان یک عارف شیعی مباحث انسان کامل را با صبغه معارف تشیع عرضه نموده اند. در فلسفه نیز مسائل انسان کامل با نگاه فلسفی تبیین می گردد و مراحل وجود یافتن و رشد عقلانی انسان تا رسیدن به بالاترین مرتبه که همان عقل فعال است؛ توضیح داده می شود. یکی از فرضیه های قابل پیش بینی این است که نگاه عرفانی با دیدگاه حکمت متعالیه بسیار نزدیک باشد. زیرا حکمت متعالیه از مبانی عرفانی بهره فراوان برده است. از جهتی دیگر فلسفه نگاهی عقلانی به انسان دارد و او را در نشأت متفاوتی قرار می دهد.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام